نوع مقاله : مقاله علمی پژوهشی

نویسنده

استادیار علوم سیاسی، گروه علوم سیاسی، دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران

چکیده

این مقاله اندیشه‌های ابونصر فارابی را از حیث توجه به جامعه‌ چند‌فرهنگی بررسی می‌کند و این پرسش را مطرح می‌دارد که آیا در اندیشه فارابی اقلیت‌ها و گروه‌های مختلف قومی و مذهبی به رسمیت شناخته می‌شوند؟ اگر پاسخ مثبت است چگونه چنین اتفاقی می‌افتد؟ در دو بخش مبانی هستی‌شناختی و مبانی سیاسی‌‌ـ‌اجتماعی به مباحثی مانند تقدم فلسفه بر دین، مدینه جماعیه، جامعه عظمی، استفاده از تمثیل و خیال، شکل‌گیری تکاملی زبان و جامعه و پیچیده‌تر شدن زبان همراه با تکامل جامعه و تأثیر بحث‌های هستی‌شناسی فارابی بر پذیرش تکثر در جامعه پرداخته شده است. فارابی در بحث شکل‌گیری جامعه از چگونگی ایجاد فرهنگ‌های مختلف و سپس نحوه مواجهه‌ آنها با یکدیگر سخن رانده است. مدینه جماعیه همان جایگاهی را برای اقلیت‌ها و گروه‌های مختلف قائل است که دموکراسی‌های پیشرفته‌ امروزی قائل‌اند. جامعه عظمی در اندیشه او از همه ملت‌ها تشکیل شده است و از یک کشور کامل‌تر است. فلسفه که مبتنی بر روش‌شناسی و استدلال عقلی جهان‌شمول است، آراء عملی و نظری دین را معین می‌سازد و زبانی مشترک برای همه ساکنین مدینه فراهم می‌سازد و بدین ترتیب، حدیث‌گرایی و ظاهرگرایی دینی جایگزین حقایق عقلی نمی‌گردد. اینها همه اندیشه فارابی را منبعی غنی و کارامد برای تحلیل و بررسی یک جامعه‌ چندفرهنگی قرار می‌دهد و پذیرش و مطلوبیت جامعه چندفرهنگی در اندیشه وی را نشان می‌دهد.

کلیدواژه‌ها

موضوعات

CAPTCHA Image