ناصر فکوهی
چکیده
جهانیشدن روند متناقض مدرنیته را تشدید کرده و آن را درون فرایندی متقابل از همگنسازیها و ناهمگنسازیهای هویتی ـ جماعتی وارد نموده است. اثر مشخص این امر گسترش مطلق شمار هویتهای اقلیتی در سطوح بومی و محلی از یک سو، و تداخل نقشهای هویتی و شکلگیری هویتهای اجتماعی هر چه گستردهتر در قالبهای غیر بومی و فراملی از سوی دیگر است. ...
بیشتر
جهانیشدن روند متناقض مدرنیته را تشدید کرده و آن را درون فرایندی متقابل از همگنسازیها و ناهمگنسازیهای هویتی ـ جماعتی وارد نموده است. اثر مشخص این امر گسترش مطلق شمار هویتهای اقلیتی در سطوح بومی و محلی از یک سو، و تداخل نقشهای هویتی و شکلگیری هویتهای اجتماعی هر چه گستردهتر در قالبهای غیر بومی و فراملی از سوی دیگر است. شهرها به مثابه پهنههای اصلی تبلور یافتن فضاییِ هویتها و روزمرگی شهری به مثابه زمان اصلی بیان این هویتها، امروز بیش از پیش مطرح هستند. هم از این رو مفهوم سبک زندگی که در دهه های پس از جنگ جهانی دوم و عمدتاً در چارچوب نظریههای برون آمده از مطالعات فرهنگی مطرح شده بود در ترکیب خود با مفهوم روزمرگی در معنایی لوفبوری از این واژه امروز باید به گونهای دیگر تفسیر شود. زمانی که این دو مفهوم را در تقاطعی معنایی با دو مفهوم دیگر خردهفرهنگ و اقلیت قرار دهیم، باز هم به موقعیتهای پیچیدهتری میرسیم که ما را با شرایطی نسبتاً بینظیر در شکلگیری فرهنگهای انسانی و پویایی آنها روبرو میکند. آنچه در مقاله حاضر مورد نظر است حرکت از این چارچوب فکری و تلاش برای کاربرد آن در شرایط خاص ایران است که در آن همچون بسیاری دیگر از کشورهای در حال توسعه جهانی شدن به امواج مقاومت هویتی- جماعت دامن زده است، ولو اینکه این مقاومت لزوما شکل فعال نداشته و در حوزه خود آگاه قرار نمیگیرد. بنابراین هدف ما در این مقاله آن است که نشان دهیم چگونه گسستهای کنونی جامعه ما در تبلورِ فضایی – زمانی خود و از خلال بیان و بروز خویش در سبکهای زندگی در سطح شهرها برونیت یافته و چه پیآمدهای کوتاه و دراز مدتی را میتوان از این فرایند انتظار داشت. رویکرد مقاله، رویکردی کاربردی است که تلاش میکند به راهکارهایی عملی به ویژه در زمینه سیاستگذاریهای راهبردی و راهکاری در زمینه فرهنگ عمومی دست یابد و همین امر آن را در تداخلی نظری بین دو حوزه انسانشناسی و مطالعات فرهنگی قرار می دهد.