محمد عارف؛ مریم رئوفی
چکیده
مقاله حاضر میکوشد بخشی از یافتههای یک پیمایش انجامشده را که برگرفته از مطالعات اسنادی و میدانی نگارنده در دو شهر و 67 روستای منطقه کمیجان استان مرکزی ایران طی پنج سال است، از مناظری تازه مانند ریختنگاری آیینی، خاستگاهشناسی نمایشی و بلاگردانی شرقی با رویکرد انسانشناسی آیین، مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. این پژوهش با استفاده ...
بیشتر
مقاله حاضر میکوشد بخشی از یافتههای یک پیمایش انجامشده را که برگرفته از مطالعات اسنادی و میدانی نگارنده در دو شهر و 67 روستای منطقه کمیجان استان مرکزی ایران طی پنج سال است، از مناظری تازه مانند ریختنگاری آیینی، خاستگاهشناسی نمایشی و بلاگردانی شرقی با رویکرد انسانشناسی آیین، مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. این پژوهش با استفاده از روش پیمایش و مصاحبه با 119 نفر از سالمندترین افراد ساکن و آگاه محلی انجام شده و با تکیه بر سابقه زیست انسان در منطقه که از هزاره سوم قبل از میلاد مسیح تاکنون نشانهشناسی شده، به گردآوری، ثبت و ریختنگاری چهل و هشت آیین نمایشی مردمی پرداخته است. در نهایت، از میان یافتههای تحقیق به بررسی یکی از کهنالگوهای آیینی نمایشی تحت عنوان «قارا ایسکیورمه» میپردازد. نتایج حاصل از پژوهش تأیید میکند قارا ایسکیورمه (سیاهسرفه) یکی از یافتههای این پژوهش در زمینه بلاگردانی است و بیانگر هوش سرشار، اندیشه بکر و قریحه هنرمندانه مردم روستاههای کمیجان ایران اعم از آذریها، فارسها و تاتها است.