حسین میرزایی؛ امین پروین
چکیده
در سالهای اخیر مطالعۀ «دیگری» و «نمایش دیگری» به صورت مستقل در سنت مطالعات فرهنگی بهخصوص نزد محققانِ «مرکز مطالعات فرهنگی بیرمنگام» همچون استوارت هال اهمیت یافته و از آن به عنوان دریچهای برای شناخت خود، جامعه و فرهنگ خودی استفاده میشود. شرقشناسی ادوارد سعید و غرب و بقیه استوارت هال دو نمونۀ درخشان چنین مطالعهای ...
بیشتر
در سالهای اخیر مطالعۀ «دیگری» و «نمایش دیگری» به صورت مستقل در سنت مطالعات فرهنگی بهخصوص نزد محققانِ «مرکز مطالعات فرهنگی بیرمنگام» همچون استوارت هال اهمیت یافته و از آن به عنوان دریچهای برای شناخت خود، جامعه و فرهنگ خودی استفاده میشود. شرقشناسی ادوارد سعید و غرب و بقیه استوارت هال دو نمونۀ درخشان چنین مطالعهای را نشان میدهند. صنایع فرهنگی و ارتباطات انسانی از مهمترین مسائل ﻣﺆثر در شکلگیری نگاه به غرب در ایران بودهاند. به این ترتیب شاید بتوان نخستین نسل از ایرانیانی را که به غرب سفر کردند، نخستین نسل از نمایشدهندگان دیگری در ایران دانست. هدف از نگارش این مقاله، بررسی نمایش غرب در سفرنامههای ایرانیانی است که در دوره مشروطه از اروپا دیدن کردهاند. در این راستا، سفرنامههای رضا قلی میرزا، حاج سیاح، عمادالسلطنه و میرزا صالح شیرازی، به عنوان نمونههای این تحقیق مورد مطالعه قرار گرفتهاند. سؤال اصلی تحقیق بدین قرار است که «غرب چگونه در این سفرنامهها به تصویر کشیده شده است»؟ پیشفرض اصلی نوشتار حاضر این است که غرب، پیش از هر چیز، یک برساختۀ فرهنگی ـ تاریخی است. به منظور تبیین نظری مفاهیم «دگرسانی» و «تفاوت» نظریاتی همچون واسازی دریدا، نظریۀ متن بارت، بینامتنیت کریستوا، روانکاوی لکان، زبانشناسی سوسور و باختین، گفتمان فوکو، لاکلو و موفه، و بازنمایی هال، مورد استفاده قرار گرفته است. متون این سفرنامهها به روش بازنمایی ـ گفتمان تحلیل شدهاند. سازوکارهای کلیشهسازی شامل دونیمسازی، طبیعیسازی، فتیشسازی، انکار و تقلیل تفاوت، از جمله سازوکارهایی بودهاند که از طریق آنها تحلیل سفرنامهها مورد ارزیابی نهایی قرار گرفته است.