مطالعات فرهنگی
محمدسعید ذکایی
چکیده
اگرچه دانش و دیدگاه مطالعات فرهنگی، موضوع بحثهای گستردهای در فضای دانشگاهی جهانی و تااندازهای ایران بوده است، اقتضاهای آموزشی این سنت در میدانهای علمی، کمتر موضوع بحث بوده است. برنامۀ مطالعات فرهنگی، ناگزیر آموزش مهارتها و تحلیلهای انتقادی از فرهنگ در کلاس درس را طلب میکند. مقالۀ حاضر با تکیه بر تجربۀ آموزشی نویسنده، ...
بیشتر
اگرچه دانش و دیدگاه مطالعات فرهنگی، موضوع بحثهای گستردهای در فضای دانشگاهی جهانی و تااندازهای ایران بوده است، اقتضاهای آموزشی این سنت در میدانهای علمی، کمتر موضوع بحث بوده است. برنامۀ مطالعات فرهنگی، ناگزیر آموزش مهارتها و تحلیلهای انتقادی از فرهنگ در کلاس درس را طلب میکند. مقالۀ حاضر با تکیه بر تجربۀ آموزشی نویسنده، در پی معرفی برخی چالشهای عمده در فرایند یادگیری و یاددهی مطالعات فرهنگی در کلاسهای درس است. آموزش، بهشیوهای رسمی و بریده از متن اجتماعی، ابهام و تداخل در ترسیم مرزبندی نظریۀ فرهنگی، دشواریهای مربوط به آموزش انتقادی و ابهام در ترسیم مرزهای عامهپسندی، و گشودگی در برابر آن برای آموزش و پژوهش، چالشهای اصلی آموزش مطالعات فرهنگی در ایران بهشمار میآیند. استدلال نویسندۀ این است که اثربخشی مطالعات فرهنگی و حفظ هویت انتقادی و عملگرایانه و اصلاحگرایانۀ آن، نیازمند بهکارگیری تدابیر آموزشی است تا آن را به شیوهای پویا در خدمت فهم چندلایه، تاریخی، و موقعیتی جامعه و فرهنگ ایرانی و تلاش برای قرار دادن این فهم در خدمت سیاستگذاری فرهنگی قرار دهد.
آموزش عالی
فاطمه لولائی؛ سوسن باستانی؛ مقصود فراستخواه
چکیده
دگرگونیهای شگرف عرصۀ اطلاعات و ارتباطات در عصر حاضر، سبب دگرگونیهای بنیادینی در بخشهای گوناگون زندگی بشر شدهاند. نکتۀ مهم این است که ظهور فناوریهای مجازی، تنها یک دگرگونی متعارف فنی نیست، بلکه دارای سرشت فرهنگی است. دانشگاه نیز ازجمله نهادهایی است که بهگونهای خاص از این دگرگونیها تأثیر پذیرفته است. چنین شرایطی، ارتباط ...
بیشتر
دگرگونیهای شگرف عرصۀ اطلاعات و ارتباطات در عصر حاضر، سبب دگرگونیهای بنیادینی در بخشهای گوناگون زندگی بشر شدهاند. نکتۀ مهم این است که ظهور فناوریهای مجازی، تنها یک دگرگونی متعارف فنی نیست، بلکه دارای سرشت فرهنگی است. دانشگاه نیز ازجمله نهادهایی است که بهگونهای خاص از این دگرگونیها تأثیر پذیرفته است. چنین شرایطی، ارتباط بین دانشجویان و استادان، شیوۀ دسترسی به اطلاعات، و خلق و اشتراک محتوا را دگرگون کرده است. هدف مقالۀ حاضر، بررسی تجربۀ مجازی شدن و فرهنگ دانشگاهی است. شیوۀ انجام پژوهش، کیفی و روش بهکاررفته برای انجام آن، روش پدیدارشناسی بوده است. دراینراستا، مصاحبههای نیمهساختمندی انجام شده است. مشارکتکنندگان بهگونهای هدفمند از میان دانشجویان، دانشآموختگان، اعضای هیئت علمی و مدیران دانشگاه برگزیده شدهاند. دادهها با استفاده از روش تحلیل مضمون، تجزیهوتحلیل شدهاند که برآیند آن، 10 خوشۀ معنایی بوده است. نتایج پژوهش، دوگانگی در پاسخها را نشان میدهد؛ دستهای از مصاحبهشوندگان بر کارکردهای مجازی شدن در فرهنگ دانشگاهی در ابعاد ارتباطی، آموزشی، و سبک زندگی تأکید داشته و بر این نظر بودهاند که این فضا، درهایی را بهروی دانشگاهها گشوده است؛ اما دستۀ دیگر، به پیامدهای منفی مجازی شدن در فرهنگ دانشگاهی و ابعاد گوناگون آن اشاره کردهاند. یافتههای پژوهش، گویای این است که با مجازی شدن، تغییرات مهمی در ابعاد گوناگون فرهنگ دانشگاهی رخ داده است که باید در سطوح خرد و کلان به آنها توجه شود.