جمال محمدی؛ مریم کریمی
چکیده
پژوهش حاضر در پی بررسی نحوة تفسیر و رمزگشایی سریال «فاصلهها» از سوی زنان شهر ایلام است. مبنای نظری کار، رویکرد مطالعات فرهنگی در مطالعة تلویزیون و مخاطبان آن است. مسئلة اصلی در این پژوهش این است که در سریال تلویزیونی فاصلهها کدام دسته از ایدهها و ارزشها مسلط هستند و طبیعی جلوه داده میشوند و مخاطبان (در اینجا زنان شهر ایلام) ...
بیشتر
پژوهش حاضر در پی بررسی نحوة تفسیر و رمزگشایی سریال «فاصلهها» از سوی زنان شهر ایلام است. مبنای نظری کار، رویکرد مطالعات فرهنگی در مطالعة تلویزیون و مخاطبان آن است. مسئلة اصلی در این پژوهش این است که در سریال تلویزیونی فاصلهها کدام دسته از ایدهها و ارزشها مسلط هستند و طبیعی جلوه داده میشوند و مخاطبان (در اینجا زنان شهر ایلام) بسته به جایگاه اجتماعیشان به چه گفتمانهایی دسترسی دارند و با توجه به این گفتمانها چگونه خوانش مرجح این سریال را رمزگشایی میکنند؟ ابتدا با استفاده از روش نشانهشناسی ساختگرایانه تلاش شده، خوانش مرجح سریال تشریح شود و سپس با استفاده از روش مصاحبة گروهی متمرکز، قرائتهای زنان از این مجموعه مورد مطالعه قرار گیرد. نتایج پژوهش حاکی از این است که تفاوتهای زیادی در واکنش مخاطبان، نسبت به این سریال وجود دارد و آنان دریافتکنندگان منفعل پیامهای موجود در سریال نیستند. زنان با توجه به طبقة اجتماعی و شرایط اجتماعیای که در آن زندگی میکنند، دسترسی متمایزی به گفتمانهای متفاوت دارند و بنابراین از سوبژکتیویتة ناهمسانی برخوردارند. به همین دلیل در مواجهه با گفتمان مسلط سریال، آن را به گونههای متفاوتی رمزگشایی میکنند.
جمال مجمدی
چکیده
تلاش اصلی این مقاله، تبیین نحوه قرائت یا رمزگشایی، مجموعههای تلویزیونی توسط مخاطبان (زنان) است. این پرسش که مجموعههای تلویزیونی، به مثابه گفتمانهایی ترکیبی، چه معناها، ایدهها و ارزشهایی را ( از طریق بهکارگیری یک سری تمهیدات، سازوکارها و شگردهای فنی و نیز به واسطه برخی رمزگان اجتماعی و ایدئولوژیک ) مرجح میسازند و مخاطبان ...
بیشتر
تلاش اصلی این مقاله، تبیین نحوه قرائت یا رمزگشایی، مجموعههای تلویزیونی توسط مخاطبان (زنان) است. این پرسش که مجموعههای تلویزیونی، به مثابه گفتمانهایی ترکیبی، چه معناها، ایدهها و ارزشهایی را ( از طریق بهکارگیری یک سری تمهیدات، سازوکارها و شگردهای فنی و نیز به واسطه برخی رمزگان اجتماعی و ایدئولوژیک ) مرجح میسازند و مخاطبان چگونه این معناها، ایدهها و ارزشها را رمزگشایی و تفسیر میکنند ، موضوع اصلی پژوهش حاضر است. از این منظر، یک مجموعه نوعی «ترکیببندی» عناصر مختلف و گاه متضاد است که حول «نقطه محوری» خاصی حدت یافته است. سوبژکتیویته مخاطبان نیز ترکیبی از عناصر مختلف است. در مواجهه این دو ترکیببندی است که معنا برساخته میشود. در پژوهش حاضر، ابتدا کوشیدهایم با استفاده از روش تحلیلی نشانهشناختی – ساختگرایانه «خوانش مرجح» مجموعه «پرواز در حباب» را تشریح کنیم و سپس با استفاده از روش کیفی بحث گروهی متمرکز، به مطالعه قرائتهای مخاطبان (زنان) از این مجموعه پرداختهایم. از جمله نتایج این پژوهش در بخش نخست، آن است که خوانش مرجح این مجموعه میکوشد نهیلیسم اجتماعی نهفته در پس گرایش افراد به مواد مخدر را پنهان کند و علت اصلی شکلگیری این پدیده را به وجود منابع شر نسبت دهد. در بخش تحلیل قرائتهای مخاطبان مشخص خواهد شد که مخاطبان، قرائت معارضی از این مسئله دارند.