مطالعات فرهنگی
جمال الدین هنرور؛ مختار رستمی؛ مریم ازنب؛ فائزه طاهری سرمد
چکیده
معماری بومی شاخهای از معماری بر پایه نیازهای منطقهای و مصالح ساختمانی است که بازتاب سنتهای منطقهای است. شهر پاوه در شمالغربی استان کرمانشاه با قدمتی بیش از سه هزار سال بسیاری از بناهای ارزشمند را در خود جای داده است که به صورت پلکانی و با توجه به توپوگرافی زمین ساخته شدهاند. هدف مقاله حاضر، بررسی تأثیرگذاری ...
بیشتر
معماری بومی شاخهای از معماری بر پایه نیازهای منطقهای و مصالح ساختمانی است که بازتاب سنتهای منطقهای است. شهر پاوه در شمالغربی استان کرمانشاه با قدمتی بیش از سه هزار سال بسیاری از بناهای ارزشمند را در خود جای داده است که به صورت پلکانی و با توجه به توپوگرافی زمین ساخته شدهاند. هدف مقاله حاضر، بررسی تأثیرگذاری فرهنگ و معیشت در شکلگیری کالبدی و فضایی زیستی خانههای سنتی پاوه است. روش این تحقیق از نوع کاربردی، و به لحاظ ماهیت از نوع پیمایشی، و به لحاظ شیوه تحلیل دادهها، توصیفی ـ تحلیلی است. دادهها به دو روش آماری و مشاهده تجزیهوتحلیل شدهاند. اطلاعات از طریق معیارهای معیشتی، موقعیت جغرافیایی، نوع مصالح، فرهنگ، عوامل محیطی و با روش مشاهده در بهار 1402 جمعآوری شد و از طریق آزمونهای تحلیل عاملی و رگرسیون با نرمافزارهای SPSS و LISREL تجزیهوتحلیل شد. اعتبار سنجی روایی پرسشنامه از طریق اعتبار محتوایی و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ تأیید شد. با تحلیل عاملی تأییدی مؤلفههای تحقیق با بار عاملی بالای 0.4 شناسایی و تأیید شدند. براساس یافتهها، مؤلفه فرهنگ و اقلیم بالاترین تأثیر را بر شکلگیری کالبدی و فضایی خانههای سنتی شهر پاوه دارند. ویژگیهای فرهنگی، اجتماعی، مذهبی، معیشتی شامل استفاده از مصالح بومآورد، سلسلهمراتب فضایی، تفکیک درست فضاها، ساخت خانهها در بالا یا کنار یکدیگر و توجه به نکات اقلیمی از جمله جهتگیری صحیح، بهکارگیری کرسیچینی، ابعادمناسب بازشوها و... مهمترین عوامل در شکلگیری کالبد و سازمان فضایی خانه در پاوه است.
مطالعات فرهنگی
مریم ازنب؛ سید جلیل موسوی؛ جمال الدین هنرور
چکیده
مکان و حس دلبستگی به مکان از مباحث موردتوجه طراحان بوده است که فرد در ارتباطی درونی با محیط قرار میگیرد. احساس تعلق و دلبستگی به مکان سطح بالاتری از حس مکان است که در هر موقعیت و فضا بهمنظور بهرهمندی و تداوم حضور انسان در مکان نقش اثرگذاری مییابد. دلبستگی بهگونهای فرد را با مکان پیوند میدهد که آدمی خود را جزئی از مکان در ...
بیشتر
مکان و حس دلبستگی به مکان از مباحث موردتوجه طراحان بوده است که فرد در ارتباطی درونی با محیط قرار میگیرد. احساس تعلق و دلبستگی به مکان سطح بالاتری از حس مکان است که در هر موقعیت و فضا بهمنظور بهرهمندی و تداوم حضور انسان در مکان نقش اثرگذاری مییابد. دلبستگی بهگونهای فرد را با مکان پیوند میدهد که آدمی خود را جزئی از مکان در نظر میگیرد. این حس، رابطۀ تعلقی و هویتی فرد به محیط اجتماعی است که در آن زیست میکند. بنابراین، هدف این مقاله دستیابی به عوامل مؤثر در شکلگیری حس دلبستگی به خانه، در پی شناخت ویژگیهایی از خانه است که نقشی مؤثر در ایجاد یا ارتقای این پیوند ایفا میکنند. این مقاله به روش کیفی و با رویکرد پدیدارشناسانه اگزیستانسیال (تجربۀ زیستۀ افراد) به انجام رسیده است و در آن، از سه نوع مصاحبۀ غیررسمی (گفتوگو) و نیمهساختاریافته و مصاحبۀ عمیق (ساختاریافته) بهعنوان ابزار گردآوری دادهها بهره گرفته شده است. یافتههای این مطالعه نشان میدهد که دو دسته از عوامل میتوانند در حس دلبستگی ساکنان به خانه مؤثر باشند: 1) دیالکتیک بیرون: ویژگیها و عواملی که مربوط به بیرون خانه هستند (کیفیت جلوۀ بیرونی خانه، کیفیت خوشنامی محله و امنیت)؛ و 2) دیالکتیک درون: ویژگیها و عواملی که مربوط به درون خانه هستند (مالکیت، کیفیت آسایش، کیفیت کالبدی خانه، کیفیت رضایت از همسایگی و روابط عاطفی مثبت در خانه) که بر شکلگیری دلبستگی ساکنان به خانه بهعنوان مقولۀ «تعامل انسان و خانه» تأثیرگذار است و بهعنوان هستۀ اصلی مقاله، شناسایی شد. در دیدگاه پدیدارشناسی، حس تعلق به معنی رابطۀ همپیوندی میان انسان و محیط است که همۀ شاخصها را دربرمیگیرد.