حشمت سادات معینی فر؛ نجمه محمدخانی
چکیده
بازنمایی زندگی روزمره موضوع بحث بسیاری از تولیدات رسانهای در ایالات متحده امریکاست. بیشک زمانی که سخن از زندگی روزمره به میان میآید، خانواده محوریترین عنصر آن تلقی میشود. ژانرهای مختلف تلویزیونی مانند سریالهای دنبالهدار، کمدی موقعیت و غیره که اوج پیداش آنها در امریکا به دهه 1950 بازمیگردد، به بازنمایی خانواده، روابط ...
بیشتر
بازنمایی زندگی روزمره موضوع بحث بسیاری از تولیدات رسانهای در ایالات متحده امریکاست. بیشک زمانی که سخن از زندگی روزمره به میان میآید، خانواده محوریترین عنصر آن تلقی میشود. ژانرهای مختلف تلویزیونی مانند سریالهای دنبالهدار، کمدی موقعیت و غیره که اوج پیداش آنها در امریکا به دهه 1950 بازمیگردد، به بازنمایی خانواده، روابط مبتنی بر آن، دغدغهها، انتظارات و رویکردهای معطوف به آن پرداختهاند. اوقات فراغت و الگوی مصرف خانواده که در جامعه سرمایهداری جدیّت بیشتری دارد نیز میتواند از این رو حائز اهمیت باشد که روابط خانوادگی و نحوه گزینش الگوی مصرف و بازنمایی آن در سریالها شکل و نوع روابط مبتنی بر یک خانواده امریکایی را نشان دهد. به طور طبیعی مطالعه خانواده به عنوان اشل کوچکی از جامعه بزرگتر میتواند ترسیمکنندة افق شناخت آن جامعه باشد. موضوع بحث این مقاله مطالعه کمدی موقعیت سیمسونهاست. این برنامه تلویزیونی که شهرتش مرزهای فرهنگی متفاوتی را درنوردیده است، سایقه تولیدش به دهه 1980 بازمیگردد. ژانر طنز و محتوای روزمره و قابل لمس آن نیز باعث شده در ایالات متحده امریکا نیز این سریال محبوبیت بینظیری نزد شهروندان امریکایی داشته باشد. مقاله به مطالعة فصول شماره 3 تا 8 این کمدی موقعیت میپردازد چرا که مطالعه تمامی بخشهای این سریال دنبالهدار که نزدیک به 400 قمست است خارج از حوصله این مقاله است. سؤال اصلی این مقاله این است که چگونه در این کارتون، خانواده امریکایی در اوقات فراغت بازنمایی شدهاند. به طور واضحتر اینکه اولاً تکتک افراد خانواده سیمسون اوقات فراغت خود را به مصرف چه کالاهایی اختصاص میدهند و ثانیًا در سطح خانوادگی این مصرف چه شکلی دارد. مبنای نظریای که مقاله بر آن متکی است، تئوری بازنمایی استوارت هال میباشد و روش مطالعه نشانهشناسی رولان بارت است. واحد تحلیل در قسمتهای مرتبط سکانس و در قسمتهای غیرمرتبط موضوع آن قسمت خاص میباشد.
سعیدرضا عاملی؛ نجمه محمدخانی
چکیده
جامعه ایران به دلیل اختلاط قومی و فرهنگی نیازمند زمینههای آموزشی و رسانهای بسیاری است تا بتواند از ارتباطات فرهنگی خوب و سالم برخوردار باشد و نوعی تعامل اجتماعی همراه با آرامش و آسایش اجتماعی را فراهم آورد. عدم مدارا و تحمل فرهنگی نسبت به قومیتهای مختلف میتواند زمینههای شکلگیری تضاد، تفرقه و تبعیض را فراهم آورد ...
بیشتر
جامعه ایران به دلیل اختلاط قومی و فرهنگی نیازمند زمینههای آموزشی و رسانهای بسیاری است تا بتواند از ارتباطات فرهنگی خوب و سالم برخوردار باشد و نوعی تعامل اجتماعی همراه با آرامش و آسایش اجتماعی را فراهم آورد. عدم مدارا و تحمل فرهنگی نسبت به قومیتهای مختلف میتواند زمینههای شکلگیری تضاد، تفرقه و تبعیض را فراهم آورد که در اینصورت هم جامعه اکثریت و هم اقلیتهای قومی و دینی تحتتأثیر آثار منفی آن قرار میگیرند. در این راستا آموزش، خصوصاً در دوره دبستان که دوره شکلگیری ذهنیتها و انگارههای اخلاقی و فرهنگی است، اهمیت بسیار زیادی دارد. این نوع آموزههای بینفرهنگی میتواند افراد جامعه را نسبت به تفاوتهای فرهنگی هوشیار و آگاه سازد و فرهنگ مدارا و مسامحه را برای آنها درونی کند. آموزشی که براساس عدالت و احترام متقابل شکل گرفته باشد، پویایی و انعطاف فرهنگی را نیز سبب خواهد شد. در واقع در پرتو شهروندی خوب که ناشی از عنصر نظام حقوقی مؤثر است، به رسمیت شناختن شهروندان (به حساب آوردن همه شهروندان) و انگیزههای تعلقی، به جایگاه اقلیتها و روابط بینفرهنگی پرداخته میشود. در این مقاله تلاش خواهد شد به قانون اساسی بهعنوان تکیهگاه حقوقی جایگاه اقلیتهای فرهنگی (دینی و قومی) توجه شود، همچنین دو نهاد فرهنگی جهتدهنده به ارتباطات بینفرهنگی، یعنی آموزش و رسانه، مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرند.