علی عسگری؛ محمود شارع پور
چکیده
امروزه حضور انسانهای متفاوت در محل زندگی، کار و عرصه اجتماع از حساسیت ویژهای برخوردار است. ازآنجاکه وجود چنین تنوعی ممکن است سبب درگیری میان صاحبان هویتهای گوناگون در صحنه اجتماع شود، لازم است با انجام پژوهشهای علمی، شناخت عمیقتری نسبت به آنها حاصل شود. در این مقاله بر اساس یک نمونه 220 نفره از دانشجویان دانشکدههای علوم اجتماعی ...
بیشتر
امروزه حضور انسانهای متفاوت در محل زندگی، کار و عرصه اجتماع از حساسیت ویژهای برخوردار است. ازآنجاکه وجود چنین تنوعی ممکن است سبب درگیری میان صاحبان هویتهای گوناگون در صحنه اجتماع شود، لازم است با انجام پژوهشهای علمی، شناخت عمیقتری نسبت به آنها حاصل شود. در این مقاله بر اساس یک نمونه 220 نفره از دانشجویان دانشکدههای علوم اجتماعی دانشگاه تهران و علامه طباطبایی به بررسی میزان مدارا (شامل سه نوع مدارای اجتماعی، سیاسی و اخلاقی ـ رفتاری) پرداخته شده است. برای سنجش مدارا، بعد از بررسی گونهشناسیهای ارائهشده درباره این مفهوم، «تقسیمبندی وگت» به عنوان مبنای سنجش مدارا مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان میدهد از میان انواع مدارا، مدارای سیاسی از میزان بیشتری برخوردار بوده است. آزمون تفاوتِ میانگین حکایت از تفاوت معنادار بین مقاطع تحصیلی کارشناسی و کارشناسی ارشد به لحاظ میزان مدارا دارد؛ بدین معنی که با افزایش پایه تحصیلی دانشجویان، میزان مدارای آنها نیز توسعه مییابد. اگرچه میزان مدارای پاسخگویانی که در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران مشغول به تحصیل هستند، به نسبت همتایانشان در دانشگاه علامه طباطبایی بیشتر بوده اما آزمون آماری، تفاوت معناداری را بین این دو دانشکده به لحاظ میزان مدارا نشان نداده است.
رحمتالله صدیق سروستانی؛ صلاحالدین قادری
چکیده
مطالعه حاضر با رویکردی جامعهشناختی درصدد بررسی ابعاد هویت دانشجویان است. به منظور بررسی ابعاد هویت دانشجویان با توجه به دیدگاه نظریهپردازان ایرانی، حوزه هویت عرصه مواجهه سنت و مدرنیته به عنوان یکی از مهمترین پدیدههای اثرگذار بر هویت ایرانی مدنظر قرار گرفت. بر این اساس سعی شد ابعاد هویت دانشجویان با توجه به مؤلفههای سنتی ...
بیشتر
مطالعه حاضر با رویکردی جامعهشناختی درصدد بررسی ابعاد هویت دانشجویان است. به منظور بررسی ابعاد هویت دانشجویان با توجه به دیدگاه نظریهپردازان ایرانی، حوزه هویت عرصه مواجهه سنت و مدرنیته به عنوان یکی از مهمترین پدیدههای اثرگذار بر هویت ایرانی مدنظر قرار گرفت. بر این اساس سعی شد ابعاد هویت دانشجویان با توجه به مؤلفههای سنتی و مدرن بررسی شود. فرض اصلی این پژوهش پیوندی بودن هویت دانشجویان به معنای ترکیبی از مؤلفههای هویتی سنتی و مدرن است. هر بُعد هویت (سنتی و مدرن) در وجه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بررسی شده و برای هر یک از آنها شاخصهایی در نظر گرفته شده است. روش این مطالعه، پیمایش و گردآوری اطلاعات مبتنی بر پرسشنامه بود. جامعه آماری دانشجویان دانشگاههای تهران و جمعیت نمونه از 6 دانشگاه تهران، شهید بهشتی، علامه طباطبایی، دانشگاه صنعتی شریف، دانشگاه الزهرا و دانشگاه جامع علمی ـ کاربردی انتخاب شدند. یافتههای تحقیق نشان داد مؤلفههای مدرن هویت در بخش اجتماعی و فرهنگی نقش برجستهتری نسبت به مؤلفههای سنتی دارند. اما در بخش هویت سیاسی این مؤلفههای سنتی، یعنی گرایش به آمیختگی دین و سیاست و گرایش به اقتدارگرایی ملی و سیاسی است که در مقابل گرایش به وجود جامعه مدنی نقش برجستهتری در هویت دانشجویان دارد. بر اساس نتایج تحقیق، هویت دانشجویان نه یک سازه تکبعدی (سنتی یا مدرن) بلکه سازهای پیوندی متشکل از مؤلفههایی از هر دو بُعد سنتی و مدرن است.
نادر افقی؛ عباس صادقی
چکیده
هدف از انجام تحقیق حاضر، بررسی ارزشها و هنجارها در میان دانشجویان ساکن خوابگاههای دانشگاه گیلان در سال تحصیلی 86- 1385 است. به منظور شناسایی دقیق ارزشها و هنجارهای مذکور و نیز تحلیل جامعتر، 11 سازه طراحی شده که 10 سازه مربوط به متغیر مستقل (پیشبین) و 1 سازه نیز به نام آنومی مربوط به متغیر وابسته (ملاک) بودند. نوع تحقیق، توصیفی ـ تحلیلی ...
بیشتر
هدف از انجام تحقیق حاضر، بررسی ارزشها و هنجارها در میان دانشجویان ساکن خوابگاههای دانشگاه گیلان در سال تحصیلی 86- 1385 است. به منظور شناسایی دقیق ارزشها و هنجارهای مذکور و نیز تحلیل جامعتر، 11 سازه طراحی شده که 10 سازه مربوط به متغیر مستقل (پیشبین) و 1 سازه نیز به نام آنومی مربوط به متغیر وابسته (ملاک) بودند. نوع تحقیق، توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از ابزار پرسشنامه و مصاحبه استاندارد بوده است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دختر و پسر خوابگاههای دانشگاه گیلان بود که جمعاً 2917 نفر دانشجو را دربرمیگرفت. با استفاده از فرمول نمونهگیری تصادفی طبقهبندیشده، در نهایت 304 نفر دانشجو به نسبت تعداد کل آنان در طبقه تقسیم شدند. (خوابگاه دختران، خوابگاه پسران). پرسشنامه محققساخته، پس از کسب روایی لازم از طریق نظرسنجی از استادان و متخصصان و جهت کسب پایایی لازم از طریق ضریب آلفای کرونباخ در مطالعه جانبی (پایلوت) و نیز حذف برخی سؤالات در هر 11 سازه با کسب میزان بالای 70 درصد در ضریب آلفا، جهت جمعآوری دادههای تحقیق مورد استفاده قرار گرفت. یافتههای تحقیق نشان میدهد، متوسط میزان آنومی در خوابگاه دختران (64/3) بوده است. البته آزمون T-TEST نیز نشان داد این تفاوت میزان آنومی در دو خوابگاه معنیدار است. حتی خوابگاه پسران که نسبت به خوابگاه دختران دارای میزان آنومی کمتر است (76/2) نیز دارای متوسط آنومی نزدیک به میانگین 3 است. با این حال نتایج تحقیق به تفکیک هر یک از متغیرهای درون سازههای پژوهش حاضر، نشان دادند مکانیسم کنترل اجتماعی (مجازات متخلفان) در هر دو خوابگاه در حد مطلوبی عمل نمیکند. به نظر میرسد در مجموع میتوان نتایج فوق را نشانههای وجود عدم تعادل اجتماعی در خوابگاههای دختران و پسران دانست که به منظور جلوگیری از بروز بحرانهای اجتماعی در دانشگاهها میتواند در برنامهریزیهای آینده مورد توجه بیشتر قرار گیرد.
محمد امین قانعیراد
چکیده
ادبیات مطالعاتی و سیاستگذاری رایج در نهادهای علمی و اجرایی کشور در زمینه موضوعات صنعتی و تکنولوژیک اغلب ناکامی پروژه صنعتیشدن ایران در سده معاصر را بر مبنای عوامل اقتصادی، سازمانی و مدیریتی توضیح میدهند که این رویکرد خود از عوامل بازدارنده فهم و بومیسازی تکنولوژی است. این مقاله پس از طرح مسئله مزبور، برخی از مباحث مفهومی و ...
بیشتر
ادبیات مطالعاتی و سیاستگذاری رایج در نهادهای علمی و اجرایی کشور در زمینه موضوعات صنعتی و تکنولوژیک اغلب ناکامی پروژه صنعتیشدن ایران در سده معاصر را بر مبنای عوامل اقتصادی، سازمانی و مدیریتی توضیح میدهند که این رویکرد خود از عوامل بازدارنده فهم و بومیسازی تکنولوژی است. این مقاله پس از طرح مسئله مزبور، برخی از مباحث مفهومی و نظری برای دریافت مقوله تکنولوژی در گسترهای وسیعتر و بهویژه در رویکرد فرهنگی را مطرح میکند. در مباحث نظری به مقولاتی چون تعارض بین فرهنگهای فناوریمحور و میراثمحور، تولید و مصرف خلاق تکنولوژی، ریشهگیریِ فرهنگی و استقلال نهادی تکنولوژی و تداوم میراث فرهنگی در جهان تکنولوژی پرداخته میشود. بخش دیگری از مقاله تأثیر تقابلهای دو فرهنگ بر مصرف و تولید تکنولوژی در ایران را تحلیل میکند و از جمله تعارض دو کانون میراثی و تکنولوژیک فرهنگ، تقابلهای معرفتشناختی در میان روشنفکران جدید، و لبه مصرفی فرهنگ خلاق تکنولوژی ایرانی را به بحث میگذارد. در بخش پایانی ضمن نتیجهگیری از دستاوردهای مفهومی و مطالعاتی مقاله، برخی از عامترین راهبردهای استخراجشده از تحلیل فرهنگی تکنولوژی مطرح میشود و انجام برخی مطالعات جزئیتر و مفصلتر در زمینههای گوناگون به منظور زمینهسازی برای یک فراتحلیل پیشرفتهتر و ارائه سیاستها و راهکارهای مناسب به منظور ارتقای جهتگیریهای ملی در حوزه سیاستگذاریهای فرهنگی و توسعه تکنولوژی، پیشنهاد میشود.
عبدالله گیویان؛ محمد سروی زرگر
چکیده
وجود شکاف میان واقعیت و آنچه در رسانهها ارائه میشود، سبب شده تلاشهای بسیاری برای توصیف و تبیینِ چگونگی و چرایی شکلگیری بازنماییهای رسانهای از جهان خارج صورت گیرد. در سایه این تلاشها، امروزه بازنمایی رسانهای به مفهومی بنیادین در مطالعات فرهنگی و رسانهای تبدیل شده است. بر اساس فرضهای اولیه مطالعات فرهنگی، در بررسی ...
بیشتر
وجود شکاف میان واقعیت و آنچه در رسانهها ارائه میشود، سبب شده تلاشهای بسیاری برای توصیف و تبیینِ چگونگی و چرایی شکلگیری بازنماییهای رسانهای از جهان خارج صورت گیرد. در سایه این تلاشها، امروزه بازنمایی رسانهای به مفهومی بنیادین در مطالعات فرهنگی و رسانهای تبدیل شده است. بر اساس فرضهای اولیه مطالعات فرهنگی، در بررسی متون رسانهای، مؤلفههای ایدئولوژیک و اجتماعی موجود در ورای این متون و تأثیر آن در شکلگیری نگاه مخاطبان، امری است که باید به شکل جدی مدنظر قرار گیرد. در میان محصولات رسانهای موجود، سینمای هالیوود در ارائه بازنماییهای رسانهای از جهان خارج، موقعیت منحصربهفرد و بیبدیلی دارد. این تحقیق به بررسی «گفتمانی در درون گفتمانی دیگر» میپردازد. به این صورت که تصویر ایران در چهارچوبی از صورتبندی کلی شرق (و در اندازه کوچکتر؛ اسلام) در جهان غرب و بهویژه امریکا مورد بررسی قرار میگیرد. برای رسیدن به این هدف، فراوردههای سینمایی هالیوود به عنوان یک رسانه، و بخشی از رسانههای امریکایی در نظر گرفته میشود. به این ترتیب، تحقیق حاضر به تحلیل «رسانهای در میان رسانههای جمعی» امریکا میپردازد. بررسی فیلمهای سینمایی ساختهشده در هالیوود که به نحوی با ایران مرتبط بودهاند نشان میدهد در این فیلمها ایران به مثابه «دیگری فرودست» غرب نشان داده شده و کلیت عمل رسانهایِ هالیوود را میتوان بخشی از «نژادپرستی نوین» دانست. برای نیل به این هدف، از تلفیق دیدگاههای سه سنت نظریِ مطالعات فرهنگی، مطالعات پسااستعماری و نظریه فیلم استفاده شده است. در این منظومه نظری، مفهوم بازنمایی در مرکز مباحث نظری قرار دارد و رویکردی مرکب از نظریات استوارت هال و میشل فوکو در مورد مفهوم بازنمایی ارائه میشود. سپس دیدگاه ادوارد سعید در مطالعات پسااستعماری به عنوان مصداقی از کاربرد نظریه بازنمایی ارائه میشود. در نهایت سومین سنت نظری با عنوان نظریه فیلم، سعی در بهکارگیری مضامین بازنمایی و مطالعات پسااستعماری در حوزه مطالعات سینمایی خواهد داشت.
محمدرضا دهشیری
چکیده
این مقاله به منظور بررسی تأثیرات رسانه بر فرهنگسازی، ابتدا به تبیین لایههای ششگانه فرهنگ شامل: باورها، ارزشها و هنجارها (به عنوان هسته فرهنگ) و نمادها و اسطورهها، آیینها و آداب و رسوم، و فناوریها، مهارتها و نوآوریها (به عنوان پوسته فرهنگ) میپردازد. سپس با واکاویِ مفهومی فرهنگسازی مشتمل بر فرهنگپذیری (به معنای ...
بیشتر
این مقاله به منظور بررسی تأثیرات رسانه بر فرهنگسازی، ابتدا به تبیین لایههای ششگانه فرهنگ شامل: باورها، ارزشها و هنجارها (به عنوان هسته فرهنگ) و نمادها و اسطورهها، آیینها و آداب و رسوم، و فناوریها، مهارتها و نوآوریها (به عنوان پوسته فرهنگ) میپردازد. سپس با واکاویِ مفهومی فرهنگسازی مشتمل بر فرهنگپذیری (به معنای تأثیرگذاری بر هسته و پوسته فرهنگ) و فرهنگگرایی (به معنای تأثیرگذاری بر پوسته فرهنگ) و با بهرهگیری از نظریههای ارتباطی، به تجزیه و تحلیل تأثیرات فرهنگیِ رسانهها در عرصههای اندیشهپردازی، ارزشگذاری، هنجارسازی، نمادسازی، جامعهپذیری، الگوسازی و نوآوری رفتاری مبادرت میورزد و این فرضیه را مورد آزمون قرار میدهد که رسانهها در عرصه هسته فرهنگ از توان تعلیمی و تثبیتی در زمینه فرهنگپذیری برخوردارند و در مورد پوسته فرهنگ دارای توان تغییر رفتارها و الگوهای اجتماعی در جهت فرهنگگرایی هستند. نگارنده در پایان، استلزامات چشمانداز مثبت فعالیتهای رسانهای در عرصه فرهنگسازی را خاطرنشان میسازد.
رسول ربانی؛ حامد شیری
چکیده
الگوهای گذران اوقات فراغت تا چه حد میتوانند بازنمای هویت اجتماعی باشند؟ آیا این الگوها در تداوم هویت طبقاتی قرار میگیرند یا در متن فرهنگ مصرف محور معاصر و تغییرات فرهنگی پست مدرن، هویتهای متمایز اجتماعی دیگری را بر اساس الگوهای مصرف بیان میکنند؟ هدف مقاله حاضر بررسی هویت اجتماعی در چارچوب تحلیلی مفهوم «اوقات فراغت» به ...
بیشتر
الگوهای گذران اوقات فراغت تا چه حد میتوانند بازنمای هویت اجتماعی باشند؟ آیا این الگوها در تداوم هویت طبقاتی قرار میگیرند یا در متن فرهنگ مصرف محور معاصر و تغییرات فرهنگی پست مدرن، هویتهای متمایز اجتماعی دیگری را بر اساس الگوهای مصرف بیان میکنند؟ هدف مقاله حاضر بررسی هویت اجتماعی در چارچوب تحلیلی مفهوم «اوقات فراغت» به مثابه بخشی از مفهوم عام «سبک زندگی» است. این مطالعه به دو شیوه پژوهش کیفی با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق و روش پیمایشی با استفاده از تکنیک پرسشنامه در بین جوانان شهر تهران به اجرا درآمده است. نتایج تحقیق بیانگر نقش تعیینکننده «طبقه اجتماعی» و ترکیب همزمان«جنسیت» با طبقه اجتماعی در خطوط تمایز و تفاوت الگوهای گذران اوقات فراغت است. حوزه فراغت در تهران به عنوان عرصه انتخاب فردی هنوز در دایره محدود طبقه اجتماعی و جنسیت است. کنشگران اگرچه آزادی انتخاب دارند اما این انتخاب توسط متغیرهای ساختاری و زمینهای محدود شده است. همبستگی شدید هویت با طبقه اجتماعی و جنسیت ـ در حوزه فراغت ـ به معنای نفی تفاسیر پست مدرن در تمایزاتِ اجتماعی متکثرِ مبتنی بر مصرف است.
رضا صمیم؛ وحید قاسمی
چکیده
مقاله حاضر رابطه گرایش به مصرف گونههای موسیقی مردمپسند ایرانی و غربی و میزان پرخاشگری در بین دانشجویان را مورد مطالعه قرار میدهد. مشاهده برخی نشانههای پرخاشگری در میان دانشجویانی که تمایل بسیار زیادی به گونههای موسیقی مردمپسند ـ بهخصوص گونههای غیربومی آن ـ دارند انگیزه اصلی انجام این پژوهش است. هدف اصلی تحقیق نشان دادن ...
بیشتر
مقاله حاضر رابطه گرایش به مصرف گونههای موسیقی مردمپسند ایرانی و غربی و میزان پرخاشگری در بین دانشجویان را مورد مطالعه قرار میدهد. مشاهده برخی نشانههای پرخاشگری در میان دانشجویانی که تمایل بسیار زیادی به گونههای موسیقی مردمپسند ـ بهخصوص گونههای غیربومی آن ـ دارند انگیزه اصلی انجام این پژوهش است. هدف اصلی تحقیق نشان دادن وجود رابطه معنادار میان مصرف موسیقی مردمپسند و میزان پرخاشگری است. برای نیل به این هدف، تعداد 410 نفر از دانشجویان دانشکدههای دانشگاه اصفهان به کمک پرسشنامه محققساخته سنجش گرایش موسیقایی و پرسشنامه پرخاشگری، مورد آزمون قرار گرفتند. بر اساس یافتههای حاصل از پیمایش مشخص شد میان گرایش به مصرف موسیقی مردمپسند و میزان پرخاشگری رابطه معناداری وجود دارد. در مورد گرایش به مصرف موسیقی مردمپسند ایرانی بعد از انقلاب، جهت رابطه منفی و در مورد گرایش به مصرف انواع دیگر موسیقی مردمپسند، جهت رابطه مثبت بود. کمترین و بیشترین گرایش به مصرف گونههای موسیقایی مورد بررسی، به ترتیب متعلق به موسیقی مردمپسند ایرانی بعد از انقلاب و موسیقی مردمپسند غربی (رپ، راک و هوی متال) بود که دوستداران موسیقی اخیر دارای بیشترین اختلال پرخاشگری بودند. در انتها به این نتیجه رسیدهایم که اگر بپذیریم موسیقی مردمپسند به علت ویژگیهای خاص موسیقیشناسانهای که دارد با ویژگیهای روحی جوانان سازگارتر است و نمیتوان آن را از سبک زندگی مصرفی این قشر حذف کرد، باید به فکر گونهای از این موسیقی بود که حداقل پیامدهای رفتاری و اجتماعی را برای مصرفکنندگان آن به بار آورد. در میان این انواع، گونه ایرانی بعد از انقلاب بهترین به نظر میرسد.
مهران سهرابزاده
چکیده
مقایسه نسلهای پس از انقلاب اسلامی از مباحثی است که تاکنون مورد توجه بسیاری از جامعهشناسان و پژوهشگران مسائل اجتماعی ایران قرار گرفته است. در این میان پارهای از متفکران جامعهشناسی قائل به انشقاق و شکاف نسلها هستند و عدهای نیز به وجود تفاوتهای جزئی باور داشته و با طبیعی قلمداد کردن تفاوتهای میان نسلها، نگرش متفاوتی را ...
بیشتر
مقایسه نسلهای پس از انقلاب اسلامی از مباحثی است که تاکنون مورد توجه بسیاری از جامعهشناسان و پژوهشگران مسائل اجتماعی ایران قرار گرفته است. در این میان پارهای از متفکران جامعهشناسی قائل به انشقاق و شکاف نسلها هستند و عدهای نیز به وجود تفاوتهای جزئی باور داشته و با طبیعی قلمداد کردن تفاوتهای میان نسلها، نگرش متفاوتی را مطرح میکنند. تحقیق حاضر بدون آنکه خود را در چهارچوب ذهنی و فرضیههای این دو دیدگاه محصور کرده باشد، با رویکردی متفاوت از نظر محتوی و روش تلاش نموده با بهرهگیری از تئوری «اُبژههای نسلی» به مقایسه شباهتها و تفاوتهای سه نسل دانشگاهی از منظر نگرش آنها به ابژههایی در زمینه رفتارها، باورها و یادمانهای تاریخی دست یابد. در این تحقیق، نمونهگیری از بین دانشگاههای دولتی غیرپزشکی شهر تهران شامل سه نسل دانشگاهی از جمله نسل اول شامل استادان دانشگاه که در دهه 60 دوران دانشجویی خود را سپری کرده بودند، نسل دوم شامل استادان جوان و تازه استخدامشده دانشگاهها، و نسل سوم شامل دانشجویان فعلی دانشگاه صورت گرفت. نتایج بهدستآمده در خصوص همبستگیهای درونگروهی و میانگروهی بیانگر آن بود که در هر سه بخش ابژهها، نسلهای مزبور شباهتهای اساسی بین خود و تفاوتهایی چند را در مقابل نسلهای دیگر دارا هستند.
ناصر فقهی فرهمند
چکیده
یکی از مهمترین عوامل درونی سازمان، فرهنگ و فضای آن سازمـان اسـت که از اهمیت ویژهای برخوردار است. اگر سازمان در دو عامـل فرهنگ و فضا ضعف داشته باشد، بهطور یقین نمیتواند خود را به حد مطلوب برسانـد. تاریـخ نشان میدهد موفقیت عملکرد هر سازمانی بهطور معناداری تحت تأثیر فرهنگ سازمانی آن قرار میگیـرد. لذا بررسی اینکه آیا در سازمانها ...
بیشتر
یکی از مهمترین عوامل درونی سازمان، فرهنگ و فضای آن سازمـان اسـت که از اهمیت ویژهای برخوردار است. اگر سازمان در دو عامـل فرهنگ و فضا ضعف داشته باشد، بهطور یقین نمیتواند خود را به حد مطلوب برسانـد. تاریـخ نشان میدهد موفقیت عملکرد هر سازمانی بهطور معناداری تحت تأثیر فرهنگ سازمانی آن قرار میگیـرد. لذا بررسی اینکه آیا در سازمانها از ویژگیهای سیزدهگانه فرهنگ سازمانی شامل: هویت، تعهد، ثبات، رفتار، وظایف، کنترل، هماهنگی، ابتکار فردی، مسئولیتپذیری، هدایت و سرپرستی، انسجام، حمایت مدیریتی و ارتباطات، درک مثبتی وجود دارد یا خیر؟، هدف اصلی این پژوهش است تا با استفاده از فرضیهای تحت عنوان «وجود ارتباط آماریِ معنیدار بین ویژگیهای فرهنگ سازمانی در سازمانها» مورد بررسی قرار گیرد. با استفاده از پرسشنامههای ویژگیهای فرهنگ سازمانی در نمونههای قابل دسترس جامعه آماری این بررسی شامل مدیران، کارشناسان و کارگران شرکتهای کوچک تولیدکننده قطعات صنعتی شهر تبریز، بیشترین امتیاز در بُعد ابتکار فردی و کمترین امتیاز در بُعد حمایت مدیریتی حاصل شد که نتایج ضریب همبستگی علاوه بر وجود همبستگی مثبت، ارتباط معنیداری را بین ویژگیهای اصلی فرهنگ سازمانیِ مورد ارزیابی نشان داد. همچنین تحلیل واریانس ویژگیهای فرهنگ سازمانی در بخشهای مختلف سازمانی مربوط به درک کارکنان بخشهای مختلف سازمانی نشان داد اختلاف معنیداری بین درک مدیران و کارشناسان از ویژگیهای مذکور وجود ندارد اما در این رابطه، اختلاف معنیداری بین درک کارکنان نسبت به این ویژگیها وجود دارد.