پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران2008-18472420100127Typology of Tolerance among the Students; University of Tehran and Allameh Tabatabaei Universityگونهشناسی مدارا و سنجش آن در میان دانشجویان دانشکدههای علوم اجتماعی دانشگاه تهران و علامه طباطبایی74012010.7508/ijcr.2009.08.001FAعلیعسگریکارشناسی ارشد جامعه شناسی دانشگاه مازندرانمحمودشارع پوردانشیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه مازندرانJournal Article20100127Presence of different people with variety of identities in society may cause to tension among them. Thus, it is necessary to explore them scientifically. Surveying ideas of 220 students of Social Science in Tehran and Allameh Tabatabaei universities, the present study attempts to measure tolerance (social, political, and moral-behavioral) among them. Reviewing different typologies, “Voget’s division” was chosen as the principle framework. Results show that political tolerance is higher than the others. Furthermore, there is a meaningful difference in tolerance among bachelor student and MA ones: tolerance would increase as education increases. Although students in University of Tehran are more tolerant than Allameh Tabatabaei University, there is no meaningful difference among them.امروزه حضور انسانهای متفاوت در محل زندگی، کار و عرصه اجتماع از حساسیت ویژهای برخوردار است. ازآنجاکه وجود چنین تنوعی ممکن است سبب درگیری میان صاحبان هویتهای گوناگون در صحنه اجتماع شود، لازم است با انجام پژوهشهای علمی، شناخت عمیقتری نسبت به آنها حاصل شود. در این مقاله بر اساس یک نمونه 220 نفره از دانشجویان دانشکدههای علوم اجتماعی دانشگاه تهران و علامه طباطبایی به بررسی میزان مدارا (شامل سه نوع مدارای اجتماعی، سیاسی و اخلاقی ـ رفتاری) پرداخته شده است. برای سنجش مدارا، بعد از بررسی گونهشناسیهای ارائهشده درباره این مفهوم، «تقسیمبندی وگت» به عنوان مبنای سنجش مدارا مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان میدهد از میان انواع مدارا، مدارای سیاسی از میزان بیشتری برخوردار بوده است. آزمون تفاوتِ میانگین حکایت از تفاوت معنادار بین مقاطع تحصیلی کارشناسی و کارشناسی ارشد به لحاظ میزان مدارا دارد؛ بدین معنی که با افزایش پایه تحصیلی دانشجویان، میزان مدارای آنها نیز توسعه مییابد. اگرچه میزان مدارای پاسخگویانی که در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران مشغول به تحصیل هستند، به نسبت همتایانشان در دانشگاه علامه طباطبایی بیشتر بوده اما آزمون آماری، تفاوت معناداری را بین این دو دانشکده به لحاظ میزان مدارا نشان نداده است.پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران2008-18472420100127Cultural, Political, and Social Dimensions of Identity among Studentابعاد فرهنگی، اجتماعی، سیاسی هویت دانشجویان بر مبنای مؤلفههای سنتی و مدرن356312110.7508/ijcr.2009.08.002FAرحمتاللهصدیق سروستانیاستاد جامعه شناسی دانشگاه تهرانصلاحالدینقادریدانشجوی دکتری جامعه شناسی نظری کاربردی دانشگاه تهران و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد واحد هشتگردJournal Article20100127As various Iranian theorists emphasis, challenge between tradition and modernity is among the most affective phenomena on Iranian identity. Thus, in the present study, different dimensions of Student’s identity have been evaluated regarding this challenge. According to the main hypothesis, student’s identity is a hybrid of traditional and modern elements. Each dimension of identity (either modern or traditional) has been studied from the social, cultural, and political aspects. The study has been carried using questionnaire in 6 universities in Tehran –including University of Tehran, Shahid Beheshti, Allameh Tabatabaei, Sharif University of Technology, Al-Zahra, and University of Applied Science and Technology. Results show that in social and cultural aspects, modern elements of identity prevail, while in the political aspect it is the traditional elements that prevail. In another word, religion-politics blend and authoritarianism play crucial role in students’ identity rather than tendency to civil society. In addition, students’ identity is not simply a one-dimensional structure, but a bi-dimensional construction within which both modern and traditional elements are involved.مطالعه حاضر با رویکردی جامعهشناختی درصدد بررسی ابعاد هویت دانشجویان است. به منظور بررسی ابعاد هویت دانشجویان با توجه به دیدگاه نظریهپردازان ایرانی، حوزه هویت عرصه مواجهه سنت و مدرنیته به عنوان یکی از مهمترین پدیدههای اثرگذار بر هویت ایرانی مدنظر قرار گرفت. بر این اساس سعی شد ابعاد هویت دانشجویان با توجه به مؤلفههای سنتی و مدرن بررسی شود. فرض اصلی این پژوهش پیوندی بودن هویت دانشجویان به معنای ترکیبی از مؤلفههای هویتی سنتی و مدرن است. هر بُعد هویت (سنتی و مدرن) در وجه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بررسی شده و برای هر یک از آنها شاخصهایی در نظر گرفته شده است. روش این مطالعه، پیمایش و گردآوری اطلاعات مبتنی بر پرسشنامه بود. جامعه آماری دانشجویان دانشگاههای تهران و جمعیت نمونه از 6 دانشگاه تهران، شهید بهشتی، علامه طباطبایی، دانشگاه صنعتی شریف، دانشگاه الزهرا و دانشگاه جامع علمی ـ کاربردی انتخاب شدند. یافتههای تحقیق نشان داد مؤلفههای مدرن هویت در بخش اجتماعی و فرهنگی نقش برجستهتری نسبت به مؤلفههای سنتی دارند. اما در بخش هویت سیاسی این مؤلفههای سنتی، یعنی گرایش به آمیختگی دین و سیاست و گرایش به اقتدارگرایی ملی و سیاسی است که در مقابل گرایش به وجود جامعه مدنی نقش برجستهتری در هویت دانشجویان دارد. بر اساس نتایج تحقیق، هویت دانشجویان نه یک سازه تکبعدی (سنتی یا مدرن) بلکه سازهای پیوندی متشکل از مؤلفههایی از هر دو بُعد سنتی و مدرن است.پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران2008-18472420100127Comparative Study of Values and Norms, and their Relation with the Rate of Anomy among Students in University of Gilan Dormitoriesمطالعه تطبیقی ارزشها و هنجارها و رابطه آنها با آنومی؛ مطالعه موردی دانشجویان ساکن درخوابگاههای دانشگاه گیلان6510612310.7508/ijcr.2009.08.003FAنادرافقیعضو هیأت علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه گیلانعباسصادقیاستادیار گروه علوم تربیتی و مشاوره دانشگاه گیلانJournal Article20100127The present study attempts to evaluate values and norms among students in the dormitories of University of Gilan in 1385-86. 11 structure –including 10 independent variable and 1 (Anomy) for the dependant variable- has been created in order to recognize cited values and norms. The study is descriptive-analytical, using questionnaire and standard interview. Population includes all the students in dormitories of Gilan University (2917 person). In sampling 304 students were chosen. The questionnaire was self-created and its validity was verified through testing by experts. Reliability of achieved through Cronbach’s Alpha coefficient in pilot-study and avoiding some questions in every 11 structures to gain more than 70% in Alpha coefficient. <br />Results show the average anomy in girl dormitory is 3.64. T-Test too shows a meaningful difference in Anomy between two dormitories. Even in boy’s dormitory which has a lesser anomy (2.76), it is near to 3. However, results show that social control mechanism (Punishment) in both dormitories is inefficient. In conclusion it could be said that there is a kind of social imbalance in both dormitories which should be considered in planning to encounter future possible social crises.هدف از انجام تحقیق حاضر، بررسی ارزشها و هنجارها در میان دانشجویان ساکن خوابگاههای دانشگاه گیلان در سال تحصیلی 86- 1385 است. به منظور شناسایی دقیق ارزشها و هنجارهای مذکور و نیز تحلیل جامعتر، 11 سازه طراحی شده که 10 سازه مربوط به متغیر مستقل (پیشبین) و 1 سازه نیز به نام آنومی مربوط به متغیر وابسته (ملاک) بودند. نوع تحقیق، توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از ابزار پرسشنامه و مصاحبه استاندارد بوده است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دختر و پسر خوابگاههای دانشگاه گیلان بود که جمعاً 2917 نفر دانشجو را دربرمیگرفت. با استفاده از فرمول نمونهگیری تصادفی طبقهبندیشده، در نهایت 304 نفر دانشجو به نسبت تعداد کل آنان در طبقه تقسیم شدند. (خوابگاه دختران، خوابگاه پسران). پرسشنامه محققساخته، پس از کسب روایی لازم از طریق نظرسنجی از استادان و متخصصان و جهت کسب پایایی لازم از طریق ضریب آلفای کرونباخ در مطالعه جانبی (پایلوت) و نیز حذف برخی سؤالات در هر 11 سازه با کسب میزان بالای 70 درصد در ضریب آلفا، جهت جمعآوری دادههای تحقیق مورد استفاده قرار گرفت. یافتههای تحقیق نشان میدهد، متوسط میزان آنومی در خوابگاه دختران (64/3) بوده است. البته آزمون T-TEST نیز نشان داد این تفاوت میزان آنومی در دو خوابگاه معنیدار است. حتی خوابگاه پسران که نسبت به خوابگاه دختران دارای میزان آنومی کمتر است (76/2) نیز دارای متوسط آنومی نزدیک به میانگین 3 است. با این حال نتایج تحقیق به تفکیک هر یک از متغیرهای درون سازههای پژوهش حاضر، نشان دادند مکانیسم کنترل اجتماعی (مجازات متخلفان) در هر دو خوابگاه در حد مطلوبی عمل نمیکند. به نظر میرسد در مجموع میتوان نتایج فوق را نشانههای وجود عدم تعادل اجتماعی در خوابگاههای دختران و پسران دانست که به منظور جلوگیری از بروز بحرانهای اجتماعی در دانشگاهها میتواند در برنامهریزیهای آینده مورد توجه بیشتر قرار گیرد.پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران2008-18472420100127Cultural Dichotomies of Technology
(Cultural Sociology and technology Analysis)دوگانگیهای فرهنگی تکنولوژی
(رویکرد جامعهشناسی فرهنگی در تحلیل تکنولوژی)10714612410.7508/ijcr.2009.08.004FAمحمد امینقانعیراددانشیار مرکز تحقیقات سیاست علمی کشورJournal Article20100127Most of the current policy-making literature in scholar and executive institutions in industrial and technological fields explains Iran’s failure in industrialization process as the result of economic, organizational, and managerial factors. However, this approach itself is among the factors which hinder the technology-localization process. Explaining this problem, the present study attempts to explore some conceptual and theoretical issues to understand technology in a broad view –especially in cultural approach. In the theoretical part, the contradiction among technology-oriented and heritage-oriented cultures, innovative production and consumption of technology, cultural rooting and institutional independence of technology, and continuity of cultural heritage in the technological world are discussed; while in another part of the study the influence of two cultures contradiction –among them conflict between heritage and technological canons of culture, epistemological challenges among modern intellectuals, and the consumption edge of Iranian innovative culture of technology- on the pattern of technology’s production and consumption in Iran would be explored. In conclusion, as a result of cultural analysis of technology, some general strategies would be explored and further studies in different aspects is suggested in order to achieve an advanced meta-analysis and offering policies to promote national conduct in cultural policy-making and technological development.ادبیات مطالعاتی و سیاستگذاری رایج در نهادهای علمی و اجرایی کشور در زمینه موضوعات صنعتی و تکنولوژیک اغلب ناکامی پروژه صنعتیشدن ایران در سده معاصر را بر مبنای عوامل اقتصادی، سازمانی و مدیریتی توضیح میدهند که این رویکرد خود از عوامل بازدارنده فهم و بومیسازی تکنولوژی است. این مقاله پس از طرح مسئله مزبور، برخی از مباحث مفهومی و نظری برای دریافت مقوله تکنولوژی در گسترهای وسیعتر و بهویژه در رویکرد فرهنگی را مطرح میکند. در مباحث نظری به مقولاتی چون تعارض بین فرهنگهای فناوریمحور و میراثمحور، تولید و مصرف خلاق تکنولوژی، ریشهگیریِ فرهنگی و استقلال نهادی تکنولوژی و تداوم میراث فرهنگی در جهان تکنولوژی پرداخته میشود. بخش دیگری از مقاله تأثیر تقابلهای دو فرهنگ بر مصرف و تولید تکنولوژی در ایران را تحلیل میکند و از جمله تعارض دو کانون میراثی و تکنولوژیک فرهنگ، تقابلهای معرفتشناختی در میان روشنفکران جدید، و لبه مصرفی فرهنگ خلاق تکنولوژی ایرانی را به بحث میگذارد. در بخش پایانی ضمن نتیجهگیری از دستاوردهای مفهومی و مطالعاتی مقاله، برخی از عامترین راهبردهای استخراجشده از تحلیل فرهنگی تکنولوژی مطرح میشود و انجام برخی مطالعات جزئیتر و مفصلتر در زمینههای گوناگون به منظور زمینهسازی برای یک فراتحلیل پیشرفتهتر و ارائه سیاستها و راهکارهای مناسب به منظور ارتقای جهتگیریهای ملی در حوزه سیاستگذاریهای فرهنگی و توسعه تکنولوژی، پیشنهاد میشود.پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران2008-18472420100127Hollywood’s Representation of Iranبازنمایی ایران در سینمای هالیوود14717712510.7508/ijcr.2009.08.005FAعبداللهگیویانعضو هیأت علمی دانشکده صدا و سیما جمهوری اسلامی ایرانمحمدسروی زرگرکارشناسی ارشد مدیریت رسانهJournal Article20100127Dissimilarities among the reality and what is represented in media caused to efforts to explain how-ness and why-ness of what is called media representation of the world. Therefore, media representation has been on board in Cultural and Media Studies. Cultural Study presupposes that what should one focus on in exploring media texts are the underneath ideological and social elements, and their influence on the audience’s views. Hollywood, among other media productions, enjoys a distinguished, unique status in representing the world. The present study reviews “a discourse-within-a-discourse”. In the other words, Iran’s representation would be explored as a part of representing Orient (or Islam) in the western media. Here, Hollywood –as a media-within-mass-media- represents American Media in general. Reviewing movies produced in Hollywood within which Iran is represented, she is represented as the “subaltern other”. Thus, it could be said that Hollywood generally works in the “neo-racist” theoretical framework. In this study, 3 theoretical traditions; namely the Cultural Studies, Post-Colonial Studies, and Film Theory have been applied. The central “representation” concept in the present study is a combined derivation of Michel Foucault and Stewart Hall’s theories. Then, Edward Said’s ideas in Post-Colonial Studies would be explored. And finally, Film Theory would help to apply the concept of representation besides the Post-Colonial Studies in Film Studies.وجود شکاف میان واقعیت و آنچه در رسانهها ارائه میشود، سبب شده تلاشهای بسیاری برای توصیف و تبیینِ چگونگی و چرایی شکلگیری بازنماییهای رسانهای از جهان خارج صورت گیرد. در سایه این تلاشها، امروزه بازنمایی رسانهای به مفهومی بنیادین در مطالعات فرهنگی و رسانهای تبدیل شده است. بر اساس فرضهای اولیه مطالعات فرهنگی، در بررسی متون رسانهای، مؤلفههای ایدئولوژیک و اجتماعی موجود در ورای این متون و تأثیر آن در شکلگیری نگاه مخاطبان، امری است که باید به شکل جدی مدنظر قرار گیرد. در میان محصولات رسانهای موجود، سینمای هالیوود در ارائه بازنماییهای رسانهای از جهان خارج، موقعیت منحصربهفرد و بیبدیلی دارد. این تحقیق به بررسی «گفتمانی در درون گفتمانی دیگر» میپردازد. به این صورت که تصویر ایران در چهارچوبی از صورتبندی کلی شرق (و در اندازه کوچکتر؛ اسلام) در جهان غرب و بهویژه امریکا مورد بررسی قرار میگیرد. برای رسیدن به این هدف، فراوردههای سینمایی هالیوود به عنوان یک رسانه، و بخشی از رسانههای امریکایی در نظر گرفته میشود. به این ترتیب، تحقیق حاضر به تحلیل «رسانهای در میان رسانههای جمعی» امریکا میپردازد. بررسی فیلمهای سینمایی ساختهشده در هالیوود که به نحوی با ایران مرتبط بودهاند نشان میدهد در این فیلمها ایران به مثابه «دیگری فرودست» غرب نشان داده شده و کلیت عمل رسانهایِ هالیوود را میتوان بخشی از «نژادپرستی نوین» دانست. برای نیل به این هدف، از تلفیق دیدگاههای سه سنت نظریِ مطالعات فرهنگی، مطالعات پسااستعماری و نظریه فیلم استفاده شده است. در این منظومه نظری، مفهوم بازنمایی در مرکز مباحث نظری قرار دارد و رویکردی مرکب از نظریات استوارت هال و میشل فوکو در مورد مفهوم بازنمایی ارائه میشود. سپس دیدگاه ادوارد سعید در مطالعات پسااستعماری به عنوان مصداقی از کاربرد نظریه بازنمایی ارائه میشود. در نهایت سومین سنت نظری با عنوان نظریه فیلم، سعی در بهکارگیری مضامین بازنمایی و مطالعات پسااستعماری در حوزه مطالعات سینمایی خواهد داشت.پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران2008-18472420100127Media and Culture-buildingرسانه و فرهنگسازی17920812610.7508/ijcr.2009.08.006FAمحمدرضادهشیریاستادیار علوم سیاسی دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجهJournal Article20100127First of all, the present study would explain 6-layer dimensions of culture –including beliefs, values, and norms (as the core of culture), and symbols, rituals, and customs, technologies, skills, and innovations (as the culture surface). Then, applying communication theories besides exploring the concept of “culture-building” involving culture-admission (affecting both core and surface of culture) and culture-orientation (affecting culture’s surface); it would analyze the cultural affects media has in thoughts, normalizing, symbolizing, socialization, modeling, and innovation. The assessed hypothesis emphasizes that in the core of culture, media play an educational and stabilizing role in culture-admission process, while in the surface of culture –the culture-orientation process- they could transform behaviors and social models.این مقاله به منظور بررسی تأثیرات رسانه بر فرهنگسازی، ابتدا به تبیین لایههای ششگانه فرهنگ شامل: باورها، ارزشها و هنجارها (به عنوان هسته فرهنگ) و نمادها و اسطورهها، آیینها و آداب و رسوم، و فناوریها، مهارتها و نوآوریها (به عنوان پوسته فرهنگ) میپردازد. سپس با واکاویِ مفهومی فرهنگسازی مشتمل بر فرهنگپذیری (به معنای تأثیرگذاری بر هسته و پوسته فرهنگ) و فرهنگگرایی (به معنای تأثیرگذاری بر پوسته فرهنگ) و با بهرهگیری از نظریههای ارتباطی، به تجزیه و تحلیل تأثیرات فرهنگیِ رسانهها در عرصههای اندیشهپردازی، ارزشگذاری، هنجارسازی، نمادسازی، جامعهپذیری، الگوسازی و نوآوری رفتاری مبادرت میورزد و این فرضیه را مورد آزمون قرار میدهد که رسانهها در عرصه هسته فرهنگ از توان تعلیمی و تثبیتی در زمینه فرهنگپذیری برخوردارند و در مورد پوسته فرهنگ دارای توان تغییر رفتارها و الگوهای اجتماعی در جهت فرهنگگرایی هستند. نگارنده در پایان، استلزامات چشمانداز مثبت فعالیتهای رسانهای در عرصه فرهنگسازی را خاطرنشان میسازد.پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران2008-18472420100127Leisure Time and Social Identityاوقات فراغت و هویت اجتماعی:20924212710.7508/ijcr.2009.08.007FAرسولربانیدانشیار جامعه شناسی، دانشگاه اصفهانحامدشیریدانشجوی دکتری جامعه شناسی، دانشگاه اصفهانJournal Article20100127How could patterns of leisure represent social identity? Whether they are sub-ordinate to the class identity or in the contemporary context of consumption and the post-modern cultural transformations, they could represent some other different social identities based on the patterns of consumption? Considering “leisure time” as a part of “style of life”, the present study attempts to explore social identity. There are two parts in methodology; first the qualitative one, carried through deep interview technique; and the other, surveying through questionnaire. Results distinguish the determining role “social class”, and the combination of “gender” and social class play in modeling distinctions in leisure patterns. In other words, leisure –as the arena for individual choice- is restricted to the social class and gender –as the structural and contextual variables. The strong correlation identity has with the social class and gender denies the post-modern interpretations which emphasis on consumption as the cause of social differentiations.الگوهای گذران اوقات فراغت تا چه حد میتوانند بازنمای هویت اجتماعی باشند؟ آیا این الگوها در تداوم هویت طبقاتی قرار میگیرند یا در متن فرهنگ مصرف محور معاصر و تغییرات فرهنگی پست مدرن، هویتهای متمایز اجتماعی دیگری را بر اساس الگوهای مصرف بیان میکنند؟ هدف مقاله حاضر بررسی هویت اجتماعی در چارچوب تحلیلی مفهوم «اوقات فراغت» به مثابه بخشی از مفهوم عام «سبک زندگی» است. این مطالعه به دو شیوه پژوهش کیفی با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق و روش پیمایشی با استفاده از تکنیک پرسشنامه در بین جوانان شهر تهران به اجرا درآمده است. نتایج تحقیق بیانگر نقش تعیینکننده «طبقه اجتماعی» و ترکیب همزمان«جنسیت» با طبقه اجتماعی در خطوط تمایز و تفاوت الگوهای گذران اوقات فراغت است. حوزه فراغت در تهران به عنوان عرصه انتخاب فردی هنوز در دایره محدود طبقه اجتماعی و جنسیت است. کنشگران اگرچه آزادی انتخاب دارند اما این انتخاب توسط متغیرهای ساختاری و زمینهای محدود شده است. همبستگی شدید هویت با طبقه اجتماعی و جنسیت ـ در حوزه فراغت ـ به معنای نفی تفاسیر پست مدرن در تمایزاتِ اجتماعی متکثرِ مبتنی بر مصرف است.پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران2008-18472420100127A Survey on the Relationship between Popular Music Consumption and Aggression among Students
Case Study: Students of University of Isfahanگرایش به مصرف گونههای موسیقی مردمپسند و میزان پرخاشگری
در میان دانشجویان24326212810.7508/ijcr.2009.08.008FAرضاصمیمدانشجوی دکتری جامعه شناسی دانشگاه اصفهان و مدیر گروه مطالعات فرهنگی، پژوهشکده مطالعات فرهنگی اجتماعیوحیدقاسمیاستادیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه اصفهانJournal Article20100127The aim of the present study is to investigate the existence of probable relationship between the popular music consumption and aggressive, anti-social behaviors. we took the fact of the existence of some kind of anti-social aggression amongst the students interested in popular music, as the basis for the this study The instrument used to collect data for this project was a self-report questionnaire, not objective observation The questionnaires were distributed to 410 students of the University of Isfahan The interpretation of survey results indicates the existence of an actual and meaningful relationship between the use of popular music and aggressive behaviors Survey results indicate negative feedback about the popular music consumption from the post-Revolutionary era (referring to 1978 Revolution in Iran), and reveal positive response with regard to the use of popular music from the post-Revolutionary era Another interesting result uncovers that the most aggressive students are amongst the audience for the Western genres of popular music (rap, rock, heavy metal) As a result and considering the musicological features of the "popular music" as well as the socio-psychological characteristics of the youth, one may conclude that all types and genres of popular music from the post-Revolutionary era, seem to be more appropriate to the young population of nowadays Iran.مقاله حاضر رابطه گرایش به مصرف گونههای موسیقی مردمپسند ایرانی و غربی و میزان پرخاشگری در بین دانشجویان را مورد مطالعه قرار میدهد. مشاهده برخی نشانههای پرخاشگری در میان دانشجویانی که تمایل بسیار زیادی به گونههای موسیقی مردمپسند ـ بهخصوص گونههای غیربومی آن ـ دارند انگیزه اصلی انجام این پژوهش است. هدف اصلی تحقیق نشان دادن وجود رابطه معنادار میان مصرف موسیقی مردمپسند و میزان پرخاشگری است. برای نیل به این هدف، تعداد 410 نفر از دانشجویان دانشکدههای دانشگاه اصفهان به کمک پرسشنامه محققساخته سنجش گرایش موسیقایی و پرسشنامه پرخاشگری، مورد آزمون قرار گرفتند. بر اساس یافتههای حاصل از پیمایش مشخص شد میان گرایش به مصرف موسیقی مردمپسند و میزان پرخاشگری رابطه معناداری وجود دارد. در مورد گرایش به مصرف موسیقی مردمپسند ایرانی بعد از انقلاب، جهت رابطه منفی و در مورد گرایش به مصرف انواع دیگر موسیقی مردمپسند، جهت رابطه مثبت بود. کمترین و بیشترین گرایش به مصرف گونههای موسیقایی مورد بررسی، به ترتیب متعلق به موسیقی مردمپسند ایرانی بعد از انقلاب و موسیقی مردمپسند غربی (رپ، راک و هوی متال) بود که دوستداران موسیقی اخیر دارای بیشترین اختلال پرخاشگری بودند. در انتها به این نتیجه رسیدهایم که اگر بپذیریم موسیقی مردمپسند به علت ویژگیهای خاص موسیقیشناسانهای که دارد با ویژگیهای روحی جوانان سازگارتر است و نمیتوان آن را از سبک زندگی مصرفی این قشر حذف کرد، باید به فکر گونهای از این موسیقی بود که حداقل پیامدهای رفتاری و اجتماعی را برای مصرفکنندگان آن به بار آورد. در میان این انواع، گونه ایرانی بعد از انقلاب بهترین به نظر میرسد.پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران2008-18472420100127Comparing Generative and Inter-generative Subjectivity in Post-Revolutionary Academic Generations in Iranمقایسه ذهنیت نسلی و بیننسلی در نسلهای دانشگاهی پس از انقلاب اسلامی26329412910.7508/ijcr.2009.08.009FAمهرانسهرابزادهاستادیار دانشگاه کاشانJournal Article20100127Comparative study of different post-revolutionary generation has been broadly applied by social scientists; among them some believe there is a gulf between generations, while some others endorsing some small differences among generations, emphasis that this variety is natural. Avoiding being loyal to any of these two views, the present study attempts to compare three different post-revolutionary academic generations using theory of “generative objects” which explores generations’ view about their behaviors, Beliefs, and historical monuments. Sampling was carried among 3 generations; firstly ones who were student in 60s and now are experienced faculties in the university, secondly ones who are recently employed as faculty members, and finally who are now students in universities. Results show that in all 3 generations there are essential in-generation similarities, while comparatively there are some differentiations in inter-generative analysis.مقایسه نسلهای پس از انقلاب اسلامی از مباحثی است که تاکنون مورد توجه بسیاری از جامعهشناسان و پژوهشگران مسائل اجتماعی ایران قرار گرفته است. در این میان پارهای از متفکران جامعهشناسی قائل به انشقاق و شکاف نسلها هستند و عدهای نیز به وجود تفاوتهای جزئی باور داشته و با طبیعی قلمداد کردن تفاوتهای میان نسلها، نگرش متفاوتی را مطرح میکنند. تحقیق حاضر بدون آنکه خود را در چهارچوب ذهنی و فرضیههای این دو دیدگاه محصور کرده باشد، با رویکردی متفاوت از نظر محتوی و روش تلاش نموده با بهرهگیری از تئوری «اُبژههای نسلی» به مقایسه شباهتها و تفاوتهای سه نسل دانشگاهی از منظر نگرش آنها به ابژههایی در زمینه رفتارها، باورها و یادمانهای تاریخی دست یابد. در این تحقیق، نمونهگیری از بین دانشگاههای دولتی غیرپزشکی شهر تهران شامل سه نسل دانشگاهی از جمله نسل اول شامل استادان دانشگاه که در دهه 60 دوران دانشجویی خود را سپری کرده بودند، نسل دوم شامل استادان جوان و تازه استخدامشده دانشگاهها، و نسل سوم شامل دانشجویان فعلی دانشگاه صورت گرفت. نتایج بهدستآمده در خصوص همبستگیهای درونگروهی و میانگروهی بیانگر آن بود که در هر سه بخش ابژهها، نسلهای مزبور شباهتهای اساسی بین خود و تفاوتهایی چند را در مقابل نسلهای دیگر دارا هستند.پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران2008-18472420100127Features of Organizational Culture; Human Resource Development Approachویژگیهای فرهنگ سازمانی با رویکرد بهسازی نیروی انسانی؛29426313010.7508/ijcr.2009.08.010FAناصرفقهی فرهمنددانشیار و عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریزJournal Article20100127Culture and organizational climate is one of the internal factors of organization that it is very important and necessary. If any organization has been weaknesses at one of them, it could not arrive to required position. In according with history study, organizational successful depends on Organizational culture. Organizational culture is not touching phenomena but it shows real living of organizational workers. For this reason, organizational culture assessment for determine of exist of positive perception from thirteen factors of organizational culture included identification, commitment, constancy, behavior, functions, control, coordinating, individual initiative, responsibility, directing, fluency, managerial supporting and communication in small part producers firms in Tabriz city was the main goal of this research for testing of hypothesis as exist of positive relation between organizational culture factors in official organizations. High degree received from individual initiative and low degree received from managerial supporting organizational culture factor after relative questionnaires distribute for available samples mentioned organizations included managers, experts and workers that also correlation showed positive relation between organizational culture factors in organizations. Variance analysis showed that organizational culture factors at organizational different divisions about perception of workers of organizational departments that there are not difference between organizational culture factors in opinions of managers and experts of organizations but there is difference between organizational culture factors in opinions of workers.یکی از مهمترین عوامل درونی سازمان، فرهنگ و فضای آن سازمـان اسـت که از اهمیت ویژهای برخوردار است. اگر سازمان در دو عامـل فرهنگ و فضا ضعف داشته باشد، بهطور یقین نمیتواند خود را به حد مطلوب برسانـد. تاریـخ نشان میدهد موفقیت عملکرد هر سازمانی بهطور معناداری تحت تأثیر فرهنگ سازمانی آن قرار میگیـرد. لذا بررسی اینکه آیا در سازمانها از ویژگیهای سیزدهگانه فرهنگ سازمانی شامل: هویت، تعهد، ثبات، رفتار، وظایف، کنترل، هماهنگی، ابتکار فردی، مسئولیتپذیری، هدایت و سرپرستی، انسجام، حمایت مدیریتی و ارتباطات، درک مثبتی وجود دارد یا خیر؟، هدف اصلی این پژوهش است تا با استفاده از فرضیهای تحت عنوان «وجود ارتباط آماریِ معنیدار بین ویژگیهای فرهنگ سازمانی در سازمانها» مورد بررسی قرار گیرد. با استفاده از پرسشنامههای ویژگیهای فرهنگ سازمانی در نمونههای قابل دسترس جامعه آماری این بررسی شامل مدیران، کارشناسان و کارگران شرکتهای کوچک تولیدکننده قطعات صنعتی شهر تبریز، بیشترین امتیاز در بُعد ابتکار فردی و کمترین امتیاز در بُعد حمایت مدیریتی حاصل شد که نتایج ضریب همبستگی علاوه بر وجود همبستگی مثبت، ارتباط معنیداری را بین ویژگیهای اصلی فرهنگ سازمانیِ مورد ارزیابی نشان داد. همچنین تحلیل واریانس ویژگیهای فرهنگ سازمانی در بخشهای مختلف سازمانی مربوط به درک کارکنان بخشهای مختلف سازمانی نشان داد اختلاف معنیداری بین درک مدیران و کارشناسان از ویژگیهای مذکور وجود ندارد اما در این رابطه، اختلاف معنیداری بین درک کارکنان نسبت به این ویژگیها وجود دارد.