پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)
فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران
2008-1847
2476-5058
11
3
2018
09
23
روند تغییرات گذران اوقات فراغت در میان دانشجویان غیربومی دانشگاه فردوسی مشهد
1
28
FA
مجید
فولادیان
استادیارجامعهشناسی، گروه علوم اجتماعی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
m.fouladiyan@gmail.com
مرتضی
دیاری
دانشجوی کارشناسی ارشد برنامهریزی رفاه اجتماعی، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
mortezadayyaree@yaoo.com
راضیه
ظهوری
دانشجوی کارشناسی علوم اجتماعی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.
razie.zohouri76@gmail.com
10.22631/jicr.2018.1929.2508
هدف از انجام این پژوهش، بررسی چگونگی گذران اوقات فراغت در میان دانشجویان غیربومی دانشگاه فردوسی است. دانشجویان غیربومی بهدلیل داشتن شرایط خاص، روند متفاوتی را در ترمهای مختلف در مورد گذران اوقات فراغت، تجربه میکنند. ورود به فضای جدید و در اغلب موارد، تجربۀ جدید زندگی در یک کلانشهر، افراد را با انواع متفاوتی از شیوههای گذران اوقات فراغت آشنا میکند. درواقع، یک دانشجوی غیربومی، پس از ورود به شهر محل تحصیل، اوقات فراغت خود را با دوستان خود شریک میشود و خانواده، نقش بسیار اندکی در گذران اوقات فراغت وی ایفا میکند. آزادی عمل بیشتر، داشتن زمان فراغت بیشتر، آشنایی با دوستان جدید، آشنایی با شیوههای متفاوت گذران اوقات فراغت در یک کلانشهر، فرصت آشنایی با جنس مخالف، و بسیاری دیگر از موارد، موجب تفاوتهای گستردهای در شیوۀ گذران اوقات فراغت دانشجویان غیربومی میشود. روش انجام این پژوهش، کیفی بوده است؛ بهاینترتیب که با 40 نفر از دانشجویان غیربومی، مصاحبۀ عمیق فردی انجام شده و درنهایت، با رسیدن به اشباع نظری، مصاحبهها در سه مرحله، کدگذاری و درنهایت، تحلیل شدهاند. یکی از مهمترین نتایج این پژوهش، کاهش زمان فراغت در ترمهای پایانی است. همچنین، شیوۀ گذران اوقات فراغت دانشجویان غیربومی در ترمهای پایانی، تفاوتهایی دارد که در قسمت یافتهها مطرح و بررسی شده است. بهطورکلی، فعالیت در شبکههای اجتماعی، ارتباط با جنس مخالف، خیابانگردی و رفتن به پارک، از مهمترین فعالیتهای فراغتی دانشجویان است. بیش از بیست نوع از شیوههای گذران اوقات فراغت (براساس مصاحبههای انجامشده) در طول مقاله شرح داده شده است.
دانشجویان غیربومی,اوقات فراغت,خیابانگردی,رابطه با جنس مخالف,شبکههای اجتماعی
http://www.jicr.ir/article_370.html
http://www.jicr.ir/article_370_0d8c871e2b91af3a2035533492087fdd.pdf
پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)
فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران
2008-1847
2476-5058
11
3
2018
09
23
درک دانشجویان دانشگاه تهران از تعاملات غیررسمی
29
67
FA
مژگان
خوشنام
دانشجوی دکترای جامعهشناسی فرهنگی، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تهران، ایران
m.khoshnam.p85@gmail.com
مسعود
کوثری
دانشیار ارتباطات اجتماعی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، تهران، ایران
mkousari@ut.ac.ir
مقصود
فراستخواه
دانشیار برنامهریزی آموزش عالی، مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی، تهران، ایران
m_farasatkhah@yahoo.com
10.22631/jicr.2018.1865.2456
دانشجویان، تعاملات و ارتباطاتی فراتر از کلاس درس و نظام رسمی دانشگاه دارند که بهطور غیررسمی وجود دارد و بخش زیادی از وقت دانشجویان را در طول دوران تحصیل به خود اختصاص میدهد. آنچه مهم است، درک دانشجو و فهم معانی ذهنی از تعاملات دوران دانشجویی است که کشف آن به کاهش شکاف موجود میان این قشر و مسئولان دانشگاه و آموزش عالی کمک میکند و از طریق آن میتوان لایههای پنهان زندگی دانشجویان را شناخت و برمبنای آن سیاستگذاری کرد. در این مقاله خلاصۀ زندگی دانشجویی ادراکشده، معناشده، و تجربهشده را در خلال این تعاملات دنبال خواهیم کرد. در این راستا با ۵۲ دانشجوی دانشگاه تهران از دانشکدهها و رشتههای مختلف مصاحبه عمیق پدیدارشناسی انجام شد. پس از تقلیل، کدگذاری، و تحلیل یافتههای مصاحبه، به تغییر الگوی زیست دانشجو رسیدیم؛ به این معنا که دانشجو در طول تعاملات غیررسمی و گذراندن اوقات زیادی از دوران دانشجویی خود با دوستان در موارد گوناگون به تغییراتی در زیست دانشجویی خود رسیده است؛ ازجمله تغییر الگوی ارتباطات انسانی، تغییر سبکهای دینداری، تغییر الگوی اوقات فراغت، افزایش توانمندیهای فردی، نگرش جنسیتی، تغییر الگوهای تحصیلی، تغییر نگرش و جهانبینی، حس مثبت فردی، حمایت و تعلق خاطر گروهی، جبران، تغییر در انگیزه مشارکت اجتماعی، تغییر در فرایند اجتماعیشدن و نظام هنجاری.
زیستجهان,دانشجو,تعاملات غیررسمی,پدیدارشناسی
http://www.jicr.ir/article_375.html
http://www.jicr.ir/article_375_d397a8f413ef5bdf4ba5e4bda6663120.pdf
پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)
فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران
2008-1847
2476-5058
11
3
2018
09
23
تأملـی در آرایـش نیروهـای اجتماعـی و تحـول گفتمانهـای هویـت قومـی در بلوچستـان ایـران
69
102
FA
احمد
نادری
عضوء هیئت علمی گروه مردمشناسی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، تهران، ایران
anaderi@ut.ac.ir
بهروز
روستاخیز
0000-0003-1469-8844
دانشجوی دکترای مردمشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، تهران، ایران
b.roustakhiz@atu.ac.ir
ابراهیم
فیاض
دانشیار گروه مردمشناسی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، تهران، ایران
efayaz@ut.ac.ir
محمدعثمان
حسین بر
دانشیار گروه علوم اجتماعی، دانشگاه سیستانوبلوچستان، زاهدان، ایران
mohbusb@gmail.com
10.22631/jicr.2018.1811.2420
تأمل در آرایش نیروهای اجتماعی و جریان<strong></strong>های اندیشه<strong></strong>ای گوناگون که در هر جامعه قومی، چشم<strong></strong>انداز هویتی ویژهای را توسعه می<strong></strong>دهند، تأییدگر این نکته است که امر قومی به<strong></strong>طور عام و مسئله هویت قومی به<strong></strong>طور خاص، پدیده<strong></strong>ای اجتماعی است که می<strong></strong>تواند زمینهساز مناقشه<strong></strong>های اساساً گفتمانی باشد. پژوهش حاضر برمبنای چنین درکی و با توجه به ضرورت فهم گوناگونی<strong></strong> اندیشه<strong></strong>هایی که در مورد مسئله قومیت و هویت قومی در بلوچستان ایران، بهویژه در دوران معاصر، وجود داشته و دارد، سازمان یافته است. این پژوهش کیفی با استفاده از مجموعه<strong></strong>ای از تکنیک<strong></strong>ها، به<strong></strong>ویژه با تأکید بر روش<strong></strong>شناسی تاریخی، مطالعات کتابخانه<strong></strong>ایـاسنادی، و نیز تأملات میدانی، پس از طرح بحثی نسبتاً مفصل در مورد ساختار و سازمان اجتماعی بلوچ<strong></strong>های ایران، نخست به ارائه نوعی دستهبندی از نیروها و گروه<strong></strong>های اجتماعی مطرح در جامعۀ موردمطالعه پرداخته و سپس، بر این مبنا، بحثی را دربارۀ گفتمان<strong></strong>های رقیب در آن ارائه کرده است. یافته<strong></strong>ها نشان می<strong></strong>دهد که تأثیرگذارترین گروه<strong></strong>های اجتماعی مطرح در سپهر سیاسی و اجتماعی بلوچستان ـبه<strong></strong>ویژه در یک سده اخیرـ عبارت بوده<strong></strong>اند از: 1) سردارها، خوانین و اشرافیت سنتی؛ 2) نخبگان قومی ناسیونالیست و ملی<strong></strong>گرا؛ 3) روحانیون، مولوی<strong></strong>ها و فعالان مذهبی؛ 4) روشنفکران و فعالان مدنی تجددگرا. بهنظر می<strong></strong>رسد که هریک از این گروه<strong></strong>ها، در چارچوب و فضـای اندیشگانی ویژه<strong></strong>ای فعالیت مـی<strong></strong>کند؛ در مقاله حاضـر، این موضوع با ارائه چهار دستۀ گفتمانی، بررسی شده اسـت: 1) گفتمان<strong></strong>های خودمحور و قوم<strong></strong>گرایانه؛ 2) گفتمان<strong></strong>های ناسیونالیستی و ملی<strong></strong>گرایانه؛ 3) گفتمان<strong></strong>های سیاسیـاجتماعی مذهب<strong></strong>محور؛ 4) گفتمان<strong></strong>های سیاسیـاجتماعی بازاندیشانه.
گفتمانهای هویتی,هویت قومی,بلوچ,بلوچستان
http://www.jicr.ir/article_371.html
http://www.jicr.ir/article_371_4a44b54b18420c39d7fae78abda5e2aa.pdf
پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)
فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران
2008-1847
2476-5058
11
3
2018
09
23
مطالعه انگارههای ذهنی تشکلهای دانشجویی دانشگاه تهران: انگارههای شخصی انجمن اسلامی و خویشتن بسیج دانشجویی
103
130
FA
سعید رضا
عاملی
0000-00-2-3724-4362
استاد ارتباطات و مطالعات آمریکا، دانشکده علوم اجتماعی، دانشکده مطالعات جهان، گروه ارتباطات و گروه مطالعات آمریکا - دانشگاه تهران، ایران
ssameli@ut.ac.ir
منصوره
حجاری
کارشناس ارشد علوم ارتباطات، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
hajjari313@gmail.com
10.22631/jicr.2018.1953.2524
انگارههای ذهنی موجود میان گروههای اجتماعی، تأثیر مستقیمی بر شکلگیری تعاملات میان آنها دارد. مردم اغلب دیگران را بهعنوان اعضای یک گروه اجتماعی درک میکنند و براساس انگارههایی که در ذهنشان از دیگری وجود دارد، تعاملات خود را شکل میدهند. مطالعه و شناسایی انگارهها میتواند در برقراری یا عدم برقراری ارتباط درست، تأثیرگذار باشد. این مقاله به مطالعۀ انگارههای ذهنی شخصی اعضای انجمن اسلامی و انگارههای ذهنی خویشتن اعضای بسیج دانشجویی میپردازد. به این منظور سعی شده است از نظریه «انگارههای ذهنی» استفاده شود. براساس این نظریه، انگاره ذهنی، مجموعهای از تجربههای گذشته هستند که در گروههای دانشی مرتبط دستهبندی شدهاند و برای راهنمایی رفتارهای ما در موقعیتهای آشنا بهکار میروند. با توجه به تعریفهای نیشیدا (1999) و ترنر (1987)، انگارههای ذهنی شخصی و خویشتن، دو نوع از انگارههای ذهنی هستند. رویکرد روشی پژوهش حاضر، رویکرد کیفی است و درمجموع با 46 نفر از اعضای فعال تشکلها، مصاحبه نیمهساختیافته انجام شده است. تحلیل دادهها بهصورت تحلیل مضمون انجام شده است؛ انگارههای شخصی اعضای انجمن اسلامی که شامل سه مضمون مطلقگرایی، سنتگرایی، و نسبیگرایی اخلاقی هستند در مقابل انگارههای خویشتن اعضای بسیج که شامل انگارههای خویشتن از منظر دیگری و از منظر خود هستند، مطالعه و بررسی شده و در ادامه انگارههای متضاد و مشابه بین این دو تشکل دانشجویی، شناسایی شدهاند.
ارتباطات بینفرهنگی,انگارههای ذهنی,تشکلهای دانشجویی,انگارههای شخصی,انگارههای خویشتن
http://www.jicr.ir/article_372.html
http://www.jicr.ir/article_372_493b8740d28e916317b6bb11958c9c34.pdf
پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)
فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران
2008-1847
2476-5058
11
3
2018
09
23
عوامل مؤثر بر انطباق بینفرهنگی دانشجویان خارجی در ایران؛ مطالعه موردی دانشجویان خارجی دانشگاه تهران
131
159
FA
حمیده
مولایی
استادیار علوم ارتباطات در جنوب شرق آسیا، دانشکده مطالعات جهان، دانشگاه تهران، تهران، ایران
hmolaei@ut.ac.ir
10.22631/jicr.2018.1992.2556
امروزه بینالمللیشدن دانشگاهها و جذب هرچه بیشتر دانشجویان خارجی، به یکی از مهمترین دغدغهها و سیاستهای وزارت علوم، تحقیقات و فناوری تبدیل شده است. مقاله حاضر در پی بررسی مهمترین عوامل مؤثر بر انطباق فرهنگیـاجتماعی دانشجویان بینالمللی در ایران است. مطالعه موردی این پژوهش، دانشجویان بینالمللی دانشگاه تهران هستند. دادههای پژوهش با استفاده از روش پیمایش و از طریق پرسشنامه آنلاین و همچنین، به شیوهٔ حضوری در بین دانشجویان خارجی ساکن کوی دانشگاه تهران جمعآوری شده است. رویهمرفته تعداد 284 پرسشنامه تجزیهوتحلیل شده است. نتایج پژوهش نشان داد که میزان انطباق دانشجویان، با عواملی مانند داشتن همراه (بهعنوانمثال، همسر و فرزند) در طول تحصیل، مدت اقامت در ایران، پذیرفتهشدن از سوی افراد در محیط دانشگاهی و در اجتماع، انتخاب آگاهانه و با انگیزۀ ایران و همچنین، رضایت کلی از زندگی در ایران، بهطور مثبت و معناداری مرتبط است. قابلذکر است که میزان انطباق، با نوع آشنایی پیشین دانشجویان خارجی با ایران، رابطۀ معناداری نداشت. همچنین، نتایج نشان داد که درحالیکه بین ویژگیهای جمعیتشناسیای مانند سن و جنسیت و میزان انطباق بینفرهنگی، رابطه معناداری مشاهده نشد، دانشجویان مقاطع بالاتر و همچنین دانشجویانی که کشور محل تولد آنها نزدیکی فرهنگی بیشتری با ایران داشت، میزان بیشتری از انطباق بینفرهنگی را گزارش کردند.
انطباق بینفرهنگی,شوک فرهنگی,حساسیت بینفرهنگی,دانشجویان بینالمللی,ایران
http://www.jicr.ir/article_376.html
http://www.jicr.ir/article_376_04608fd9c962596abbf58d3cbf0772af.pdf
پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)
فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران
2008-1847
2476-5058
11
3
2018
09
23
الگوهای فرهنگی همسازی شیعه و سنی در جنوب ایران: مطالعه حساسیت میانفرهنگی اهل تسنن و تشیع در جنوب استان فارس (لارستان) و غرب استان هرمزگان (بستک)
161
185
FA
معصومه
تقی زادگان
استادیار علوم ارتباطات اجتماعی، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ایران
taghizadegan@ut.ac.ir
محمدرضا
مریدی
استادیار جامعهشناسی، دانشکده علوم نظری و مطالعات عالی هنر، دانشگاه هنر، تهران، ایران.
moridi.mr@gmail.com
بهزاد
مریدی
استادیار زبانشناسی، دانشکده زبان های خارجی و زبان شناسی، دانشگاه پیام نور، شیراز، ایران
behzadmoridi@yahoo.com
10.22631/jicr.2018.638.
گفتمانهای موجود در مورد همگرایی شیعه و سنی، شامل سه گفتمان «تقریب مذاهب»، «وحدت اسلامی»، و «انسجام اجتماعی» هستند، اما فارغ از گفتمانها، مقاله حاضر الگوهای فرهنگی همسازی میان شیعه و سنی در منطقۀ لارستان (جنوب استان فارس) و بستک (غرب استان هرمزگان) را با رویکرد اجتماعی مطالعه میکند. هدف این مقاله، بررسی ابعاد مختلف این الگوی فرهنگی است و پرسشهای پژوهش عبارتند از اینکه: درجه همزیستی و مدارای فرهنگی میان شیعه و سنی در این منطقه تا چه حد است؟ همچنین، درجه تعصبگرایی قومی و مذهبی در میان این دو گروه مذهبی چگونه است؟ برای پاسخ به این پرسشها، به مطالعه میدانی و مصاحبه پیمایشی با 420 نفر از اهل تشیع و تسنن در منطقه لارستان و بستک پرداختهایم. نتایج پژوهش نشان میدهد که در جنوب استان فارس، همزیستی، همگرایی، و درهمتنیدگی اجتماعی بین شیعیان و اهل تسنن وجود دارد.
اهل شیعه,اهل سنت,فرهنگ جنوب ایران,لارستان,بستک,الگوی حساسیت میانفرهنگی
http://www.jicr.ir/article_373.html
http://www.jicr.ir/article_373_b7bca2535ab89da45da7fd3b4ba3081e.pdf
پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)
فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران
2008-1847
2476-5058
11
3
2018
09
23
تلاش برای بهرسمیت شناختهشدن: تبیین فرهنگی کنش خودکشی در ایلام
187
212
FA
سید حسین
نبوی
استادیار گروه جامعهشناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
nabavee@gmail.com
طاهره
مرادی نصاری
دانشآموخته کارشناسی ارشد پژوهشگری جامعهشناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
tmoradi82@gmail.com
10.22631/jicr.2018.1607.2279
خودکشی یکی از مسائل اجتماعی مهمی است که شیوع روزافزون آن در استان ایلام، بحرانی را پدید آورده است. پژوهش حاضر، تنها با هدف مطالعه زمینۀ فرهنگیِ خودکشی در جامعه ایلام انجام شده است. برای رسیدن به این هدف از رهیافت جامعهشناسی فرهنگی الگزندر بهره گرفتهایم. نتایج بهدستآمده نشان میدهد که در جامعۀ ایلام، خودکشی، نمادی برای اعتراض به وضع موجود است و بهعنوان شر و امری شوم، رمزدهی شده است. درباره خودکشی نیز دو روایت اصلی وجود دارد: تقدیرگرایانه و رهاییبخش. با تحلیلِ بازنمایی، رمزدهی و روایتهای خودکشی درمییابیم که این کنش بهمنظور بهرسمیت شناخته شدن انجام میشود. برای کاهش خودکشی، ایجاد تغییرات هوشمندانه در نظام ارزشی، هنجاری، و تفسیری موجود، ضروری است و انجام این کار مستلزم سیاستگذاری فرهنگی است تا در معنایی که خودکشی برای کنشگران دارد، تغییری اساسی ایجاد کند؛ نخست اینکه لازم است که پیوند فرهنگی میان نیازـسائقِ بهرسمیت شناخته شدن، با استفاده ابزاری از کنش خودکشی، گسیخته شود. دوم اینکه هر دو نسل را برای بهرسمیت شناختن یکدیگر آماده کند. نسل والدین برای پذیرش نسل جوان آمادگی ندارد. نسل جدید نیز برای نسل گذشته، مشروعیتی قائل نیست؛ بنابراین، روابط بین دو نسل، به روابطِ قدرت و مقاومت تبدیل شده است. نسل جدید مقاومت میکند و نسل گذشته جز اِعمال مقتدرانۀ ارزشها، هنجارها، و تفسیرهای خود، چاره دیگری ندارد؛ بنابراین، سیاستگذاری باید در ارزشها، هنجارها، و تفسیرهای هردو نسل، جرح و تعدیل ایجاد کند.
جامعهشناسی فرهنگی الگزندر/الکساندر,نماد,رمزگان,روایت,بهرسمیت شناختهشدن
http://www.jicr.ir/article_374.html
http://www.jicr.ir/article_374_776ae9db8580903c20c7df14cc7524ee.pdf