فرایند جهانیشدن یا جهانیسازیهای ایدئولوژیک جدید که معلول ظهور «صنعت ارتباطات جهانی » است، منشأ سرعت بخشیدن به «فراملیشدن » فرهنگها و تمدنها شده است. در واقع جهانیشدن، منشأ ظهور دو گفتگوی جهانی متضاد یعنی «گفتگوی جهانی ارادی» و «گفتگوی جهانی غیرارادی» همزمان در جامعه بشری شده است. پیش از ظهور صنعت ارتباطات جهانی یا به تعبیر مکتب فرانکفورد «صنعت جهانی فرهنگ » اعضای تمدنهای جهان امکان دسترسی همزمان و تنفس فرهنگی در فضای واحد را نداشتند، به عبارتی «فضاهای تمدنی»، متفاوت و دورافتاده از یکدیگر بودند و در عین حال بر همدیگر اثر میگذاشتند و از یکدیگر تأثیر میگرفتند اما این فرایند طی یک روند طولانی تاریخی صورت میگرفت. با ورود به عصر ارتباطات و «یکی شدن فضای ارتباطی »، فصل جدید و گریزناپذیری در مواجهه تمدنها با یگدیگر تحقق پیدا کرده که نیازمند بازنگری جدی در فرایند گفتگوی تمدنهاست و لزوماً تحلیلهای برخاسته از دوره مدرنیته پاسخگوی تحلیلها و گفتگوهای دوره جدید نیست. با سرعت گرفتن صنعت حملونقل و ظهور جهانی مجازی، جهان هم در فضای فیزیکی و هم در فضای مجازی کوچک شد و در این دو جهان کوچکشده فیزیکی و مجازی، گفتگوی بینفرهنگی و بینتمدنی، بازتعریف معنایی متفاوتی پیدا میکند. در این مقاله تلاش میشود ابتدا تحلیل دقیقی از مفهوم تعمیمیافته گفتگو که متکی بر تفسیر هرمنوتیک «متن» میباشد، ارائه شود و سپس تعامل «متن» گفتگوی بینتمدنی را در ارتباط با «زمینه»های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی ناظر بر جهان مورد بحث قرار گیرد. با تحلیل ارتباط بین «متن » و «زمینه » است که به تأثیر فرایند جهانیشدن بر فرایند گفتگو منتقل خواهیم شد. با چنین تفسیری، چهار نگاه کلان تاریخی را به تمدنها میتوان ارائه نمود که نقطه پایانی این مقاله خواهد بود. این چهار نگاه بر منطق ریاضی نگاه به آغاز و استمرار روند تمدنها تکیه زده است که عبارتند از: نگاه اروپامحوری نسبی ، اروپامحوری مطلق، امریکامحوری ، و نگاه چندمحوری به تمدنها. در جمعبندی، نگاه جدیدی که منتزع از فضای عمومی جهان به تمدنها یعنی نگاه جهانگرایی به تمدنهاست، مورد بحث و مداقه قرار خواهد گرفت.