مطالعات زنان
میلاد پوررجبی؛ علیرضا قبادی
چکیده
مفهوم زیبایی در جامعه معاصر، پیوند تنگاتنگی با جنسیت پیدا کرده است؛ پژوهش حاضر، مفهوم آرایش و زیبایی را از دیدگاه زنان با بهکارگیری فنون روش کیفی، بررسی کرده است. دراینراستا با 35 نفر از زنان جوان شهر تهران، مصاحبۀ عمیق نیمهساختیافته انجام شد و نمونهها برپایۀ نمونهگیری نظری و رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. پس از استخراج ...
بیشتر
مفهوم زیبایی در جامعه معاصر، پیوند تنگاتنگی با جنسیت پیدا کرده است؛ پژوهش حاضر، مفهوم آرایش و زیبایی را از دیدگاه زنان با بهکارگیری فنون روش کیفی، بررسی کرده است. دراینراستا با 35 نفر از زنان جوان شهر تهران، مصاحبۀ عمیق نیمهساختیافته انجام شد و نمونهها برپایۀ نمونهگیری نظری و رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. پس از استخراج مفاهیم ابتدایی، مفاهیم ثانویه، و مفاهیم واسطه، سه مقولۀ اصلی یعنی: ۱) حوزههای عمومی زیبایی و نشانهها؛ ۲) آرایش و مصرف؛ ۳) رسانهها و نیاز به زیبایی و آرایش، مشخص شدند. نتایج این پژوهش، بیانگر این است که آرایش و زیبایی برای زنان جوان بهمثابه فعالیتی مهم تعریف میشود. زیبایی و آرایش با برنامۀ زندگی افراد، درهم تنیده است و توسط آن، تنظیم و هماهنگ میشود؛ یعنی میزان و نحوۀ آرایش زنان با درک خود از فرهنگ حاکم بر محیطهای گوناگون، نوع و جنس مخاطب، میزان ارتـباطات، و نـوع فعالیت، تغییر میکند. میتوان اینگونه بیان کرد که آرایش و زیبایی، امکان ایجاد روابط اجتماعی را تسهیل میکند. در تحلیل و تفسیر مصاحبهها، به دامنهای از دلایل مانند افزایش سرمایۀ اجتماعی، اجبار یا هـمنـوایی گروهی، ساخت هویت جدید، و خود آرمانی و افزایش اعتمادبهنفس در توضیح چرایی آرایش دست یافتیم.
مطالعات زنان
مرضیه شهریاری؛ عبدالرضا نواح
چکیده
رابطۀ میان عقلانیشدن روابط اجتماعی و آزادی فردی از درونمایههای اصلی جامعهشناسی است. هدف از این مقاله، شناسایی ﺗﻤﺎﻳﻞ و ﻋﻼﻗﻪﻣﻨﺪی زوجین ﺑﻪ ﺟﺪاﺷﺪن و ﮔﺴﺴﺘﻦ رواﺑﻂ زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ ﻃﻲ ﻣﺮاﺣﻞ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ اﺳﺖ که در خانوادههای در حال طلاق تابهحال پنهان مانده و دربارۀ آن کمتر بحث و بررسی شده است. این مقاله به روش کیفی و با ...
بیشتر
رابطۀ میان عقلانیشدن روابط اجتماعی و آزادی فردی از درونمایههای اصلی جامعهشناسی است. هدف از این مقاله، شناسایی ﺗﻤﺎﻳﻞ و ﻋﻼﻗﻪﻣﻨﺪی زوجین ﺑﻪ ﺟﺪاﺷﺪن و ﮔﺴﺴﺘﻦ رواﺑﻂ زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ ﻃﻲ ﻣﺮاﺣﻞ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ اﺳﺖ که در خانوادههای در حال طلاق تابهحال پنهان مانده و دربارۀ آن کمتر بحث و بررسی شده است. این مقاله به روش کیفی و با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی و نیز با بهرهمندی از راهبردهای نمونهگیری هدفمند (ازنوع گلولهبرفی) انجام شده است. دادههای مورد نیاز، ازطریق مصاحبه با 20 زوج در معرض طلاق تا حد اشباع انتخاب و با استفاده از مصاحبۀ نیمهساختاریافته بررسی و به منظور تجزیهوتحلیل دادهها، ابتدا دادهها ثبت و کدگذاری شده و سپس با استفاده از روش کلایزی مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. پس از استخراج جملات و واژگان مهم از متن مصاحبهها، 213 کد اولیه به دست آمد که با توجه به هدف و سؤال مقاله بسترهای طلاق در چهار بزرگ مضمون کلان، میانی، خرد و تعاملی طبقهبندی شد. برپایۀ یافتههای مطالعه حاضر، خطر روزمرهشدن عشق و سرکوب امر عاشقانه، رنگباختن سناریوی عشق، فانتزی و تخیلات جنسی، تغییر میل در فانتزی و ظهور دیگری بزرگ، فانتزی و تحریف عشق، دوآلیتۀ عشق و فانتزی، خودِ زنانه و گذار به زنانگی هژمون است. بهطور کلی، یافتههای مقاله نشان میدهد که بهطلاقانجامیدن رابطه ناگهانی نیست و تدقیق ساختار تجربۀ مشارکتکنندگان نشاندهندۀ نظاممندبودن ابعاد طلاق، چرخشیبودن بسترهای طلاق و شکلگیری فرایند ازدواج است.
مطالعات زنان
محمدحسین شریفی ساعی؛ تقی آزاد ارمکی
چکیده
پارادایم غالب در جامعهشناسی خانواده در ایران، مبتنیبر این ایده کلی است که خانواده، کانون پدرسالاری است و زنان در خانه، در انقیاد جنسیتی بهسر میبرند و زیر سلطۀ مردانه گرفتار شدهاند. در تأیید این دیدگاه، حجم گستردهای از کارهای پژوهشی در سالهای اخیر انجام شده است. بااینهمه، پژوهش حاضر در پی شناسایی الگوهای انقیاد و انفعال ...
بیشتر
پارادایم غالب در جامعهشناسی خانواده در ایران، مبتنیبر این ایده کلی است که خانواده، کانون پدرسالاری است و زنان در خانه، در انقیاد جنسیتی بهسر میبرند و زیر سلطۀ مردانه گرفتار شدهاند. در تأیید این دیدگاه، حجم گستردهای از کارهای پژوهشی در سالهای اخیر انجام شده است. بااینهمه، پژوهش حاضر در پی شناسایی الگوهای انقیاد و انفعال زنانه نیست بلکه برعکس، بهدنبال مطالعۀ راهبردهای مقاومت زنان در مقابل قدرت مردانه در خانه است. این پژوهش در پی یافتن پاسخ این پرسش است که «زنان چگونه از فرهنگ بهعنوان ابزاری برای مقاومت و تغییر توازن قدرت در خانواده بهره میگیرند». دراینراستا، با 36 زن متأهل در شهر تهران مصاحبه شد. روش پژوهش، کیفی و شیوۀ نمونهگیری، هدفمند بود. یافتههای پژوهش نشان داد که زنان از راهبردهایی مانند «مبارزه بر سر معنا»، «رمزگشاییهای تقابلی»، «بازی دوگانه با کلیشهها»، «نمایش تمکین»، و «مقاومت از طریق سنت» به مقاومت فرهنگی در خانواده میپردازند تا از این طریق، بتوانند قدرت مردانه در خانه را مهار و توازن قدرت را برقرار کنند. راهبردهای گوناگون مقاومت، نشاندهندۀ این است که «منابع مقاومت» زنان در خانواده، متکثر است. مقاومت در خانواده، هیچ جایگاه و کانون مرکزی ندارد و در عرصههای مختلف بهگونهای نامتمرکز عمل میکند. نقاط مقاومت در خانواده، پراکنده و سیال است و در قالب شبکهای مویرگی از خردهمقاومتها عمل میکند. این موارد، گویای این است که اِعمال قدرت فراگیر و سلطۀ کامل مردانه در خانواده، دستکم در نسلهای جدید زنان، کمتر میتواند شاهدی برای خود پیدا کند.
مطالعات زنان
سمیه سادات شفیعی
چکیده
مقاله حاضر با تمرکز بر خانه و روابط موجود در آن، پیامهای فراخوان قرنطینۀ خانگی در مقابل همهگیری کرونا را بهلحاظ جنسیتی بررسی کرده است تا شناختی از مناسبات جنسیتی بهنمایشدرآمده و نیز روابط قدرت و ایدئولوژی پدرسالارانۀ نهفته در آن بهدست آورد. تحلیل محتوای ۱۲۰ پیام با موضوع «در خانه میمانیم» و «در خانه بمانیم» ...
بیشتر
مقاله حاضر با تمرکز بر خانه و روابط موجود در آن، پیامهای فراخوان قرنطینۀ خانگی در مقابل همهگیری کرونا را بهلحاظ جنسیتی بررسی کرده است تا شناختی از مناسبات جنسیتی بهنمایشدرآمده و نیز روابط قدرت و ایدئولوژی پدرسالارانۀ نهفته در آن بهدست آورد. تحلیل محتوای ۱۲۰ پیام با موضوع «در خانه میمانیم» و «در خانه بمانیم» نشان میدهد که خانوادۀ بهنمایشدرآمده در مجموعه پیامها، خانوادۀ هستهایِ دارای دو فرزند دختر و پسر است. تعداد خانوادههای دارای فرزند تک پسر و نیز دارای دو فرزند پسر در جایگاههای بعدی قرار دارند. مردان در ۴۸درصد موارد، بلندتر از همسرانشان ترسیم شده و در 66/11 درصد موارد، تنها یا اصلیترین شخصیت انسانی پیام را تشکیل میدهند، سوژههایی تاریخی مانند عمو نوروز، حاجیفیروز را بازنمایی میکنند، کادر درمانی هستند یا درحال نواختن و شنیدن موسیقی، خواندن کتاب، تماشای تلویزیون، ورزش کردن، یا جنگیدن با ویروس، قدرتمند و موفق بهنظر میرسند. تنها در یک تصویر، شاهد حضور یک زن بهتنهایی و بهعنوان نیروی فعال اقتصادی هستیم و درمجموع، مردان هستند که بهلحاظ کمی و کیفی حضور فرادست خود را بهلحاظ جایگاه نقشی در ذهن مخاطب حک میکنند. روابط بهتصویر درآمده، در امتداد کلیشههای جنسیتی بوده و با غفلت از نقش اجتماعی زنان در حوزۀ عمومی و نیز اهمیت کارکردهای نقشی آنان در حوزۀ خصوصی، بهویژه در دورۀ همهگیری کرونا، نظم جنسیتی سنتی را ترویج میکنند.
مطالعات زنان
یعقوب فروتن؛ مینا شجاعی قلعه نی
چکیده
در این مقاله، نگرش جمعیتشناختی بر پایه مؤلفههای پنجگانه شامل ترجیحات فرزندآوری، نگرش به سیاست افزایش جمعیت، سن ازدواج دختران، طلاق و مهاجرت مورد سنجش قرارگرفتهاند و بر اساس یک رویکرد فرهنگی اجتماعی، تفاوتهای جنسیتی مرتبط با این مؤلفههای پنجگانه بررسیشدهاند. بهطوردقیقتر، این تحقیق در نظر دارد تا در گام اول نشان ...
بیشتر
در این مقاله، نگرش جمعیتشناختی بر پایه مؤلفههای پنجگانه شامل ترجیحات فرزندآوری، نگرش به سیاست افزایش جمعیت، سن ازدواج دختران، طلاق و مهاجرت مورد سنجش قرارگرفتهاند و بر اساس یک رویکرد فرهنگی اجتماعی، تفاوتهای جنسیتی مرتبط با این مؤلفههای پنجگانه بررسیشدهاند. بهطوردقیقتر، این تحقیق در نظر دارد تا در گام اول نشان دهد که آیا اساساً دو جنس مردان و زنان دارای نگرشهای جمعیتشناختی متفاوت یا مشابه هستند؟ در گام دوم نیز مشخص میشود که آیا رویکردهای جمعیتشناختی افراد اساساً تحت تأثیر نگرش جنسیتی آنهاست؟ و بالاخره، هدف عمده، در گام سوم این است تا بر پایهٔ یک بررسی تطبیقی نشان داده شود که میزان و شکل تأثیرگذاری همزمان دو متغیر جنس و نگرش جنسیتی افراد بر روی رویکردهای جمعیتشناختی آنان چگونه است؟ درمجموع، نتایج این تحقیق را میتوان در چارچوب و تأیید نظریهٔ اندیشمندان معاصر تئوری جنسیت تلقی کرد؛ بدینمعناکه، تحقیقات و مطالعاتی که صرفاً محدود به بررسی تفاوتها بین دو جنس مردان و زنان هستند، فقط بخشهای اندکی از واقعیات را نمایان میسازند و شناخت بهتر و بررسی دقیقتر ملاحظات جنسیتی مرتبط با رویکردهای جمعیتشناختی افراد نهتنها مستلزم این است که نگرش جنسیتی این مردان و زنان کانون توجه قرار گیرد، بلکه باید تأثیرگذاری همزمانمتغیرهای جنس مردان و زنان و نگرش جنسیتی آنان بهطورتطبیقی نیز مطالعه شود.
مطالعات زنان
سید حسین سراج زاده؛ کرم حبیبپورگتابی
چکیده
خوابگاه دانشجویی بهعنوان فضایی اجتماعی و فرهنگی، نقش مهمی در رضایت دانشجویان از دانشگاه و آموزش عالی ازیکسو و عملکرد آموزشی آنها ازسویدیگر دارد. به همین سبب، درک شرایط زندگی خوابگاهی و تدبیر برای بهبود آن ضروری بهنظر میرسد. مقالۀ حاضر ضمن مفهومسازی کیفیت زندگی خوابگاهی، با استفاده از روش پیمایش و فن پرسشنامه، به بررسی ...
بیشتر
خوابگاه دانشجویی بهعنوان فضایی اجتماعی و فرهنگی، نقش مهمی در رضایت دانشجویان از دانشگاه و آموزش عالی ازیکسو و عملکرد آموزشی آنها ازسویدیگر دارد. به همین سبب، درک شرایط زندگی خوابگاهی و تدبیر برای بهبود آن ضروری بهنظر میرسد. مقالۀ حاضر ضمن مفهومسازی کیفیت زندگی خوابگاهی، با استفاده از روش پیمایش و فن پرسشنامه، به بررسی کیفیت زندگی خوابگاهی 2500 نفر از دانشجویان خوابگاهی دختر در 10 منطقۀ دانشگاهی و 22 دانشگاه کشور پرداخته است. یافتهها نشان میدهد که در بُعد رفاهی، دانشجویان از امکانات رفاهی اتاق، ساختمان و خوابگاه، امکانات فرهنگی در خوابگاه، و امکانات رفاهی کالبدی خوابگاه ناراضی بودهاند. در بُعد فرهنگی، ازیکسو دانشجویان از فعالیتها و برنامههای فرهنگی در خوابگاه ناراضی بودهاند و ازسویدیگر، از وقت فراغت آنان بهگونهای مطلوب استفاده نمیشود. در بُعد اجتماعی، جنس آسیبهای اجتماعی برای دختران، بیشتر مربوط به امر جنسی و از نوع روابط دوستی بود (رابطۀ دوستی، رابطۀ جنسی، و پارتی). شایعترین مواد دخانی مصرفی بین دانشجویان، ابتدا قلیان و سپس سیگار، مشروبات الکلی، مواد مخدر، و پیپ بود. بسیاری از دانشجویان از دامنۀ زمانی رفتوآمد در خوابگاه، ناراضی بودند و رویهمرفته، رضایت دانشجویان از کیفیتِ ذهنی زندگی خوابگاهی، چه در شکل شهودی و چه در شکل منطقی آن، پایین بود. نتایج بهدستآمده، نشاندهنده پایین بودن کیفیت زندگی عینی در سطح خوابگاههای دانشجویی دختران است که بهنوبۀ خود، بر کیفیت ذهنی آنها نیز تأثیر گذاشته است.
مطالعات زنان
مهناز فرهمند؛ فاطمه فروزنده
چکیده
محرومیت اجتماعی، واقعیتی است که برخی افراد به اندازۀ قابلتوجهی بیشتر از دیگران در معرض آن هستند. در این میان، گروههای جمعیتی متشکل از دختران مجرد در نواحی روستایی، کسانی هستند که بهشدت از محرومیت اجتماعی آسیب میبینند. بر همین اساس، این پژوهش به بررسی جامعهشناختی محرومیت اجتماعی دختران روستایی شهرستان زابل و عوامل ...
بیشتر
محرومیت اجتماعی، واقعیتی است که برخی افراد به اندازۀ قابلتوجهی بیشتر از دیگران در معرض آن هستند. در این میان، گروههای جمعیتی متشکل از دختران مجرد در نواحی روستایی، کسانی هستند که بهشدت از محرومیت اجتماعی آسیب میبینند. بر همین اساس، این پژوهش به بررسی جامعهشناختی محرومیت اجتماعی دختران روستایی شهرستان زابل و عوامل مرتبط با آن پرداخته است. چارچوب نظری پژوهش، نظریه زیبرا، بوردیو، بلوم برگ، و نارایان و روش مورد استفاده، تکنیک پیمایش است. دادهها با ابزار پرسشنامۀ محققساخته و استاندارد بهدست آمده است. جامعۀ آماری پژوهش، دختران روستایی شهر زابل هستند که تعداد 384 نفر بهعنوان نمونه براساس فرمول کوکران و به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای متناسب با حجم pps انتخاب شدهاند. برای سنجش پایایی، از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. محرومیت اجتماعی در شش بعد محرومیت از ازدواج، محرومیت از شبکه روابط اجتماعی، محرومیت از مشارکت اجتماعی، محرومیت آموزشی، محرومیت اوقات فراغت، و محرومیت فکری، سنجیده شده است. بیشترین محرومیت در بعد محرومیت از ازدواج و کمترین محرومیت در بعد محرومیت اوقات فراغت مشاهده شد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که بین متغیرهای مورد بررسی نگرش سنتی والدین، نابرابری جنسیتی، منابع در دسترس اقتصادیـاجتماعی محیط، تحصیلات، و درآمد، با متغیر محرومیت اجتماعی، رابطۀ معناداری وجود دارد. در این میان، متغیر نگرش سنتی والدین، بیشترین نقش را در تبیین متغیر محرومیت اجتماعی ایفا میکند. نتایج تحلیل رگرسیون نشان میدهد که متغیرهای مستقل واردشده به مدل رگرسیون، 36 درصد از واریانس متغیر وابسته را تبیین کرده است.