اعظم راودراد؛ بهارک محمودی
چکیده
مطالعة این امر که سینمای ایران در دهة چهل و پنجاه خورشیدی به چه تخیلی در باب تهران دامن زده است از اهداف اصلی نگارش این مقاله بهشمار میرود. این مطالعه از خلال تفسیر چهار فیلم که از تأثیرگذارترین فیلمهای دو دهة مورد نظر در دو سر طیف عامهپسند (گنج قارون: سیامک یاسمی)، (خاطرخواه: امیر شروان) و نخبهگرا (خشت و آیینه: ابراهیم گلستان)، ...
بیشتر
مطالعة این امر که سینمای ایران در دهة چهل و پنجاه خورشیدی به چه تخیلی در باب تهران دامن زده است از اهداف اصلی نگارش این مقاله بهشمار میرود. این مطالعه از خلال تفسیر چهار فیلم که از تأثیرگذارترین فیلمهای دو دهة مورد نظر در دو سر طیف عامهپسند (گنج قارون: سیامک یاسمی)، (خاطرخواه: امیر شروان) و نخبهگرا (خشت و آیینه: ابراهیم گلستان)، (رگبار: بهرام بیضایی) قرار میگیرند به انجام رسیده است. نتایج این تحلیل بیانگر این نکته است که هرچند سینمای عامهپسند و نخبهگرا در ظاهری متفاوت شهر را به تصویر کشیدهاند، تحلیل این آثار نشان میدهد که هر دوی این فیلمها که هرکدام یک جریان فکری غالب در زمانة خود را نمایندگی میکردهاند، نگاهی منفی به شهر داشتهاند و تناقضات موجود در بطن آن را در وضعیتی حاد به نمایش میگذارند.
اعظم راودراد؛ بهارک محمودی
چکیده
هدف از نگارش این مقاله توصیف شهر و تجربه مدرنیته در ایران پس از انقلاب از دریچه سینماست. در واقع قصد داریم با میانجیگری سینما و تصویری که از شهر ارائه کرده، تأملی انتقادی داشته باشیم بر تجربه مدرنیته در ایران بعد از انقلاب، چراکه شهر تهران در آثار سینمایی همواره نماد امری مدرن و در تقابل با سنت قرار گرفته است.آرای تنی چند از اندیشمندان ...
بیشتر
هدف از نگارش این مقاله توصیف شهر و تجربه مدرنیته در ایران پس از انقلاب از دریچه سینماست. در واقع قصد داریم با میانجیگری سینما و تصویری که از شهر ارائه کرده، تأملی انتقادی داشته باشیم بر تجربه مدرنیته در ایران بعد از انقلاب، چراکه شهر تهران در آثار سینمایی همواره نماد امری مدرن و در تقابل با سنت قرار گرفته است.آرای تنی چند از اندیشمندان انتقادی همچون تضاد و تناقض درونی مدرنیسم در اندیشه برمن، تراژدی فرهنگ مدرن، فرهنگ عینی و فرهنگ ذهنی در اندیشه زیمل، چهارچوب نظری این مقاله را تشکیل داده است. علاوه بر آن مفاهیمی همچون ازخودبیگانگی و بتوارگی در آرای مارکس برای تحلیل فیلمها به کار گرفته شده است. هدف این است که با کمک گرفتن از این چهارچوب نظری و مفاهیم مرتبط با آن در قاب سینما به درکی انتقادی از مدرنیته شهری در ایران پس از انقلاب دست یابیم. بدین منظور فیلمهایی را مطالعه کردیم که شهر در کانون آن قرار داشتند. در هر دهه چند فیلم نمایا انتخاب شدند و سپس با کمک روش تفسیر انتقادی به نقد و تحلیل تصویر شهر تهران در سینمای بعد از انقلاب پرداختیم.
حسن چاووشیان؛ سیدجواد حسینی رشت آبادی
چکیده
تحول در روابط اجتماعی همواره میتواند برتری مردان بر زنان را به چالش بگیرد. با پدیدار شدن «گرایش به بحرانی»، مردان به یک ایدئولوژی جدید نیاز خواهند داشت که همچنان مشروعیت پدرسالاری را حفظ کند. این ایدئولوژی یک «مردانگی ایدئال» عرضه میکند که الگوی «بهنجار» مردبودگی را دوباره تثبیت میکند. ریوین کانل این «الگو» ...
بیشتر
تحول در روابط اجتماعی همواره میتواند برتری مردان بر زنان را به چالش بگیرد. با پدیدار شدن «گرایش به بحرانی»، مردان به یک ایدئولوژی جدید نیاز خواهند داشت که همچنان مشروعیت پدرسالاری را حفظ کند. این ایدئولوژی یک «مردانگی ایدئال» عرضه میکند که الگوی «بهنجار» مردبودگی را دوباره تثبیت میکند. ریوین کانل این «الگو» را مردانگی هژمونیک نامیده و معتقد است به دلیل پایانناپذیر بودن فشار عوامل مشروعیتزدا، مردانگی هژمونیک همواره در حال تحول خواهد بود.این پژوهش با استفاده از نظریه کانل و روش کیفی (سنخ ایدئالسازی وبری) در ابتدا از فیلمهای سالهای اولیه انقلاب و ارزشهای انقلابی که در آن سالها تبلیغ میشد، یک «سنخ ایدئال مردانگی سنتی» برساخته و سپس ارزشهای مردانهای را که در پُرفروشترین فیلمهای سینمایی سالهای ١٣57 تا ١٣٨8 مورد تأیید و تشویق بودهاند با آن سنخ ایدئال مقایسه کرده است. از مقایسه 32 سنخ ایدئال بهدستآمده، چهار دورة متمایز مشخص شده و سنخ ایدئال هر دوره برساخته شد. نتایج حاصل از مقایسة آنها با هم نشاندهندة صادق بودن نظریة کانل در مورد تغییرپذیری مردانگی هژمونیک همگام با تحولات اجتماعی است.