مطالعات فرهنگی
شقایق یوسفی مقدم؛ محمد سعید ذکایی
چکیده
پرسش اصلی مقالۀ حاضر این است که شش رمان معاصر فارسی در بازۀ زمانی پیش و پس از انقلاب اسلامی چه تصویری از الگوی روابط بین نسلی را در خانواۀ ایرانی ترسیم کرده است و در این زمان چه تغییری در روایت رمانها از مناسبات نسلی درون خانواده ایجاد شده است. بنابراین، ادبیات داستانی را بهمثابة میانجی فهممان از تحولات جامعه در این زمینه در ...
بیشتر
پرسش اصلی مقالۀ حاضر این است که شش رمان معاصر فارسی در بازۀ زمانی پیش و پس از انقلاب اسلامی چه تصویری از الگوی روابط بین نسلی را در خانواۀ ایرانی ترسیم کرده است و در این زمان چه تغییری در روایت رمانها از مناسبات نسلی درون خانواده ایجاد شده است. بنابراین، ادبیات داستانی را بهمثابة میانجی فهممان از تحولات جامعه در این زمینه در نظر گرفتهایم و از آنجا که با هدف مطالعۀ ژرف و عمیق روایتها بهدنبال کشف و تفسیر بودهایم، از تکنیک تحلیل محتوای کیفی مضمونی استفاده کردهایم. براساس چارچوب مفهومی، الگوی مناسبات نسلی را ذیل سه عنوان بررسی کردهایم: توافق نسلی، تفاوت و تعامل همزمان نسلی، و شکاف نسلی. به رغم متفاوت بودن بازنمایی مناسبات نسلی در دو بازۀ زمانی، مسئلۀ نسلی در بافت روایی رمانها، در همۀ موارد، به شکل شکاف تصویر شده است. از بررسی مناسبات نسلی در روایت های پیش از انقلاب الگویی بهدستآمده که مهمترین ویژگی آن شکاف مذهبی و ایدهآلگرایی شخصیت های داستانی است که در چارچوب کلی تقابل سنت و مدرنیته و ماهیت طردی و تقابلی آن قابل تفسیر است. اینگونه شکاف و تقابلهای سنتیـمدرن در روایت های پس از انقلاب کمتر دیده میشود؛ اما بهرغم پیدایش مؤلفههایی چون رسانه های جمعی و فنّاوریهای اطلاعاتی، که گذار به بزرگسالی را غیرخطی و دگرگون کرده اند، روایت های پس از انقلاب نیز کماکان شکاف نسلی را بازنمایی میکنند.
مهران سهرابزاده
چکیده
مقایسه نسلهای پس از انقلاب اسلامی از مباحثی است که تاکنون مورد توجه بسیاری از جامعهشناسان و پژوهشگران مسائل اجتماعی ایران قرار گرفته است. در این میان پارهای از متفکران جامعهشناسی قائل به انشقاق و شکاف نسلها هستند و عدهای نیز به وجود تفاوتهای جزئی باور داشته و با طبیعی قلمداد کردن تفاوتهای میان نسلها، نگرش متفاوتی را ...
بیشتر
مقایسه نسلهای پس از انقلاب اسلامی از مباحثی است که تاکنون مورد توجه بسیاری از جامعهشناسان و پژوهشگران مسائل اجتماعی ایران قرار گرفته است. در این میان پارهای از متفکران جامعهشناسی قائل به انشقاق و شکاف نسلها هستند و عدهای نیز به وجود تفاوتهای جزئی باور داشته و با طبیعی قلمداد کردن تفاوتهای میان نسلها، نگرش متفاوتی را مطرح میکنند. تحقیق حاضر بدون آنکه خود را در چهارچوب ذهنی و فرضیههای این دو دیدگاه محصور کرده باشد، با رویکردی متفاوت از نظر محتوی و روش تلاش نموده با بهرهگیری از تئوری «اُبژههای نسلی» به مقایسه شباهتها و تفاوتهای سه نسل دانشگاهی از منظر نگرش آنها به ابژههایی در زمینه رفتارها، باورها و یادمانهای تاریخی دست یابد. در این تحقیق، نمونهگیری از بین دانشگاههای دولتی غیرپزشکی شهر تهران شامل سه نسل دانشگاهی از جمله نسل اول شامل استادان دانشگاه که در دهه 60 دوران دانشجویی خود را سپری کرده بودند، نسل دوم شامل استادان جوان و تازه استخدامشده دانشگاهها، و نسل سوم شامل دانشجویان فعلی دانشگاه صورت گرفت. نتایج بهدستآمده در خصوص همبستگیهای درونگروهی و میانگروهی بیانگر آن بود که در هر سه بخش ابژهها، نسلهای مزبور شباهتهای اساسی بین خود و تفاوتهایی چند را در مقابل نسلهای دیگر دارا هستند.