مرضیه خلقتی؛ حمیده مولایی
چکیده
هدف این مقاله فهم خوانش کاربران رسانههای اجتماعی از گفتمان زن سنتگراست که بهاینمنظور ویدئوی موسوم به «تشت شیر» مطالعه شد. این ویدئو بخشی از یک گفتگوی تلویزیونی با یک کارشناس است که به راهکار ابراز علاقه به همسر از طریق شستن پای او در تشت آب یا شیر میپردازد. سؤالات اصلی مقاله این است که این ویدئو چه گفتمانی از زن ارائه میکند؟ ...
بیشتر
هدف این مقاله فهم خوانش کاربران رسانههای اجتماعی از گفتمان زن سنتگراست که بهاینمنظور ویدئوی موسوم به «تشت شیر» مطالعه شد. این ویدئو بخشی از یک گفتگوی تلویزیونی با یک کارشناس است که به راهکار ابراز علاقه به همسر از طریق شستن پای او در تشت آب یا شیر میپردازد. سؤالات اصلی مقاله این است که این ویدئو چه گفتمانی از زن ارائه میکند؟ و کاربران اینستاگرام چه خوانشی از این ویدئو براساس نظریۀ کدگذاری/کدگشایی هال دارند؟ برای پاسخ به سؤال اول از تحلیل گفتمان انتقادی براساس مدل فرکلاف استفاده شده است که نشان میدهد تأکید آن بر گفتمان زن سنتگراست و برای پاسخ به سؤال دوم به تحلیل محتوای کیفی پستها و کامنتهای اینستاگرام پرداخته شده است. نتایج تحلیل محتوا نشان داد که از میان سه خوانش مسلط ـ هژمونیک، مذاکره ای و متضاد در این رسانۀ اجتماعی، خوانش متضاد متنوعتر و دامنهدارتر از سایر خوانشهاست.
عبدالله گیویان؛ شهرام احمدی
چکیده
یک آگهی تبلیغاتی به مثابه متنی رسانهای از تمهیدات گوناگونی برای انتقال پیام به مخاطبان خود استفاده میکند. در میان این تمهیدات، روایت و روایتگری عامل مهمی در صورتبندی متن آگهی است و ساختار روایتی بسیاری از آگهیهای تلویزیونی، از ویژگیها و عناصر یک داستان کوتاه بهره میگیرد. حوزههای روایتشناسی، تبلیغات و بازاریابی، مطالعات ...
بیشتر
یک آگهی تبلیغاتی به مثابه متنی رسانهای از تمهیدات گوناگونی برای انتقال پیام به مخاطبان خود استفاده میکند. در میان این تمهیدات، روایت و روایتگری عامل مهمی در صورتبندی متن آگهی است و ساختار روایتی بسیاری از آگهیهای تلویزیونی، از ویژگیها و عناصر یک داستان کوتاه بهره میگیرد. حوزههای روایتشناسی، تبلیغات و بازاریابی، مطالعات تلویزیون و ارتباطات، در سامان یافتن هدفمندِ واحدهای متنی این نوع آگهیها دخالت میکنند و از سویی دیگر به همراه رمزگان فرهنگی، مجرای ارتباط متن با جهان خارج از آن به شمار میروند. نقطة آغاز پژوهش، بر اساس تمایز نظری میان روایت و داستان، تفکیک میان «آگهیهای داستانی» از آگهیهایی است که ساختار داستانی بر روایت آنها غالب نیست. در وهله نخست، با بررسی پهنانگر، آگهیهای داستانی مورد مطالعه از منظر ساختار روایت به چهار دستة مختلف تقسیم شده است. کنشگران دخیل در این آگهیها نیز بر اساس نحوة ارتباط با کالاها و موضوعات مورد تبلیغ، به چهار نوعِ کلی دستهبندی شدهاند. در نهایت، با اتخاذ رویکردهای نشانهشناسی و تحلیل گفتمان انتقادی، مطالعة عمقی نمونهها نشان میدهد قطببندی اشخاصِ داستانی در این متون بر «مصرف» یا «اطلاعِ» آنها از ویژگیهای کالاها و خدمات مبتنی است و این آگهیها به دلیل ماهیت متنی خود، امکان خوانشهایی متفاوت و گاه متضاد با خوانش آرمانی و رسمی را فراهم میسازند.
عبدالله گیویان؛ محمد سروی زرگر
چکیده
وجود شکاف میان واقعیت و آنچه در رسانهها ارائه میشود، سبب شده تلاشهای بسیاری برای توصیف و تبیینِ چگونگی و چرایی شکلگیری بازنماییهای رسانهای از جهان خارج صورت گیرد. در سایه این تلاشها، امروزه بازنمایی رسانهای به مفهومی بنیادین در مطالعات فرهنگی و رسانهای تبدیل شده است. بر اساس فرضهای اولیه مطالعات فرهنگی، در بررسی ...
بیشتر
وجود شکاف میان واقعیت و آنچه در رسانهها ارائه میشود، سبب شده تلاشهای بسیاری برای توصیف و تبیینِ چگونگی و چرایی شکلگیری بازنماییهای رسانهای از جهان خارج صورت گیرد. در سایه این تلاشها، امروزه بازنمایی رسانهای به مفهومی بنیادین در مطالعات فرهنگی و رسانهای تبدیل شده است. بر اساس فرضهای اولیه مطالعات فرهنگی، در بررسی متون رسانهای، مؤلفههای ایدئولوژیک و اجتماعی موجود در ورای این متون و تأثیر آن در شکلگیری نگاه مخاطبان، امری است که باید به شکل جدی مدنظر قرار گیرد. در میان محصولات رسانهای موجود، سینمای هالیوود در ارائه بازنماییهای رسانهای از جهان خارج، موقعیت منحصربهفرد و بیبدیلی دارد. این تحقیق به بررسی «گفتمانی در درون گفتمانی دیگر» میپردازد. به این صورت که تصویر ایران در چهارچوبی از صورتبندی کلی شرق (و در اندازه کوچکتر؛ اسلام) در جهان غرب و بهویژه امریکا مورد بررسی قرار میگیرد. برای رسیدن به این هدف، فراوردههای سینمایی هالیوود به عنوان یک رسانه، و بخشی از رسانههای امریکایی در نظر گرفته میشود. به این ترتیب، تحقیق حاضر به تحلیل «رسانهای در میان رسانههای جمعی» امریکا میپردازد. بررسی فیلمهای سینمایی ساختهشده در هالیوود که به نحوی با ایران مرتبط بودهاند نشان میدهد در این فیلمها ایران به مثابه «دیگری فرودست» غرب نشان داده شده و کلیت عمل رسانهایِ هالیوود را میتوان بخشی از «نژادپرستی نوین» دانست. برای نیل به این هدف، از تلفیق دیدگاههای سه سنت نظریِ مطالعات فرهنگی، مطالعات پسااستعماری و نظریه فیلم استفاده شده است. در این منظومه نظری، مفهوم بازنمایی در مرکز مباحث نظری قرار دارد و رویکردی مرکب از نظریات استوارت هال و میشل فوکو در مورد مفهوم بازنمایی ارائه میشود. سپس دیدگاه ادوارد سعید در مطالعات پسااستعماری به عنوان مصداقی از کاربرد نظریه بازنمایی ارائه میشود. در نهایت سومین سنت نظری با عنوان نظریه فیلم، سعی در بهکارگیری مضامین بازنمایی و مطالعات پسااستعماری در حوزه مطالعات سینمایی خواهد داشت.
مریم سادات غیاثیان
چکیده
در این مقاله سعی بر آنست تا با معرفی دو رویکرد اصلی در شرقشناسی -شرقشناسی کلاسیک و شرقشناسی نوین- نگرش غرب نسبت به شرق در سطح کلان و اسلام در سطح خرد در هر یک از این دو رویکرد بررسی و رویدادهای مؤثر در ایجاد شرقشناسی نوین برشمرده شود. حادثه یازدهم سپتامبر 2001، یکی از اتفاقات مهم و تأثیرگذار در قرن حاضر و شرقشناسی نوین بوده است. ...
بیشتر
در این مقاله سعی بر آنست تا با معرفی دو رویکرد اصلی در شرقشناسی -شرقشناسی کلاسیک و شرقشناسی نوین- نگرش غرب نسبت به شرق در سطح کلان و اسلام در سطح خرد در هر یک از این دو رویکرد بررسی و رویدادهای مؤثر در ایجاد شرقشناسی نوین برشمرده شود. حادثه یازدهم سپتامبر 2001، یکی از اتفاقات مهم و تأثیرگذار در قرن حاضر و شرقشناسی نوین بوده است. از آن جایی که رسانهها مهمترین وسیله برای بازنمایی تفکر شرقشناسانه و نژادپرستانه هستند، گونه معاصر نژادپرستی، تاکید بر تفاوت های فرهنگی است. بر همین اساس، در این پژوهش نگرش فرهنگی غرب نسبت به ایران در ساخت های زبانی روزنامههای گاردین و دیلی تلگراف از انگلیس و مجلات تایم و نیوزویک از آمریکا پس از این حادثه تحلیل و تفسیر میشود. چارچوب نظری پژوهش بر پایه مدل بازنمایی کنش/ کنشگران اجتماعی ونلیوون 1995 و 1996 بنا شده که یکی از چهار رویکرد اصلی در تحلیل گفتمان است.