حسین افراسیابی؛ یاسین خرمپور
چکیده
جهانگرایی در بستر فناوری ارتباطات و اطلاعات موجب کمرنگ شدن مرزهای مکانی و زمانی شده است. برخی معتقدند که این فرایند باعث ورود جوامع به دورهای جدید به نام دورة فرانوگرا شده است. فرانوگرایی عناصر و ویژگیهای دورة مدرن همچون خرد و پیشرفت را به چالش میکشد. فرهنگ جوامع فرانوگرا، فرهنگی سطحی و متحرک و تا حد زیادی تحت تأثیر رسانههای ...
بیشتر
جهانگرایی در بستر فناوری ارتباطات و اطلاعات موجب کمرنگ شدن مرزهای مکانی و زمانی شده است. برخی معتقدند که این فرایند باعث ورود جوامع به دورهای جدید به نام دورة فرانوگرا شده است. فرانوگرایی عناصر و ویژگیهای دورة مدرن همچون خرد و پیشرفت را به چالش میکشد. فرهنگ جوامع فرانوگرا، فرهنگی سطحی و متحرک و تا حد زیادی تحت تأثیر رسانههای ارتباط جمعی است. تحقیق حاضر به بررسی رابطة بین جهانگرایی و فرانوگرایی فرهنگی در بین جوانان شهر یزد پرداخته است. این تحقیق نشان داده است که عناصر فرهنگی جامعة فرانوگرا چیست و چه میزان از این عناصر به جامعة ما وارد شده است. تحقیق حاضر با روش پیمایش بین 384 نفر از جوانان 29-16 سالة شهر یزد انجام شد. روش نمونهگیری، روش تصادفی طبقهای چندمرحلهای و ابزار سنجش پرسشنامة محققساخته است. یافتههای تحقیق نشان داد که بین جهانگرایی با تمام ابعاد فرانوگرایی فرهنگی رابطة معنیداری وجود دارد؛ بُعد هنجارهای فراملی جهانگرایی، به غیر از بُعد مصرفمحوری، با سایر ابعاد فرانوگرایی فرهنگی (زوال عاطفه، بازاندیشی، نسبیگرایی فرهنگی، سیالیت روابط) رابطة معنیداری نشان داد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره نشان داد که دو بُعد جهانگرایی قادر به تبیین بیش از 22 درصد از واریانس فرانوگرایی فرهنگی هستند.
غلام رضا جمشیدیها؛ وحید شالچی
چکیده
آیا اساساً دستیابی به عینیت در فهم تاریخ ممکن است؟ به عبارت دیگر، آیا میتوانیم از یک رخداد تاریخی، گزارشی کاملاً عینی و بدون تأثیر از ارزشها، نگرشها و منافع خودمان ارائه دهیم؟ آیا رسیدن به یک «تاریخ کامل» و تفسیر کامل از یک جریان تاریخی ممکن است؟ و آیا اگر چنین چیزی ممکن نیست، میباید در نقطه مقابل، هر روایتی از تاریخ را ...
بیشتر
آیا اساساً دستیابی به عینیت در فهم تاریخ ممکن است؟ به عبارت دیگر، آیا میتوانیم از یک رخداد تاریخی، گزارشی کاملاً عینی و بدون تأثیر از ارزشها، نگرشها و منافع خودمان ارائه دهیم؟ آیا رسیدن به یک «تاریخ کامل» و تفسیر کامل از یک جریان تاریخی ممکن است؟ و آیا اگر چنین چیزی ممکن نیست، میباید در نقطه مقابل، هر روایتی از تاریخ را بپذیریم و گریزی از نسبیگرایی نداریم؟ آیا میتوانیم معیارهایی بیابیم که به کمک آنها میزان حقیقت روایتهای گوناگون تاریخی را نسبت به یکدیگر بسنجیم؟ این مقاله در پی کنکاش در پرسشهای فوق از منظری هرمنوتیکی است، اما پاسخهای هرمنوتیکی این پرسشهای در درون نحلههای مختلف هرمنوتیک یکسان نیست. این مقاله ضمن پذیرش و تحلیل چگونگی تاریخمندی فهم و تاریخمندی مفسر، در عین حال میکوشد از نسبیگرایی اجتناب ورزد.